چالش کتابخوانی طاقچه:کیمیاگر
نویسنده:پائولوکوئیلو( نویسنده معاصربرزیلی است که رمان های اوبین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیاپرطرفداراست.از دیگر آثار او می توان به دشت ستارگان، قاموس فرزانگی و دست نوشته های آکرا اشاره کرد)
مترجم:حسین نعیمی
باصدای:محسن نامجو
انتشارات:نشر ثالث
(در نقدها و بررسیها، این احتمال مطرح شده که رمان کیمیاگر تحت تأثیر یا با اقتباس از داستانی در دفتر ششم مثنوی معنوی، اثر مولوی نوشته شده باشد)
کیمیاگر داستان سفرانسان است.سفری که انسان از جایی پر از آرامش به امید چشیدن لذت وصال و زندگی با حدیث خویش آغاز می کند.
+زمانی که《 واقعا 》خواستار چیزی هستی،باید بدانی که این خواسته درضمیرجهان متولد شده است و تو،فقط مامور انجام دادنش بر روی زمین هستی.
از وطن جدا میشود،سختی هارا به جان می خرد، فراز ونشیب هارامی پیماید تامگر وعده رسیدن تحقق یابد.مسیر بس طولانی و پر از وسوسه هایی است که آدمی را از رسیدن به مقصد باز میدارد و آدمی را به ماندن تشویق میکند تا رفتن ورسیدن.وسوسه هایی که هرچند زیبا و دلنشین ترباشد گمان آدمی برای هدف بودن بیشترشده و دل کندن و تصمیم برای عبور از آنها سخت تر خواهدبود.ولی آدمی فراتر از دنیای مادی بیرون و عشق های گذارست.
+علمی است به نام کیمیاگری که می گوید،هر مردی به دنبال گنج خویش است که در خود او نهفته است.برای بدست آوردنش اوخود را ناگزیر از بهترشدن و تغییر می بیند،به تزکیه درون خود می پردازد تابه مرحله والاتر،جایگاه گنج برسد.بنابراین مرحله ای را به انجام می برد ومرحله ای دیگر را آغاز میکند.
آدمی که اگر بخواهد تمام آسمان ها را میپیماید و روحش تمام پدیده هاراتسخیرخواهد کرد.روحی که زمانی باتمام پدیده ها یکی بوده و اکنون تمام آن بی صورتی را فراموش کرده ودر گمان جدابود وفراموشی خودرا غرق کرده است.
+اگر ششمین روز آفرینش نبود،آدم وجود نداشت.آبی از آسیاب نمی افتاد،مس همیشه مس بود وسرب هم سرب و درنتیجه،هرپدیده ای فقط باحدیث خویش بود وباآن زندگی می کرد.درست است که هرکس یا هر چیز باحدیث خویش است ولی باید دانسته شود که حدیث خویش هم پدیده ای است که روزی به پایان می رسد و در آن روز لازم است که آن کس یا آن چیز بدل به کس یا چیز والاتری شود.دراین صورت دیده می شود که شکل جدیدی از حدیث خویش که پاک است و منزه،در صفحه روزگار نقش می گیرد و به جان جهان می رسد و آن هم به نوبه خود،که وارسته است و والا ،نیک است و پرهیزکار رو به سوی پدیدآورنده یکتا داشته تا به او برسد ،در او بیامیزد و با اویکی شود.
مقصدی که به همان آغاز می انجامد ولی مگر آدمی همانی است که در ابتدای سفربوده است .مسیرآدمی را دگرگون میسازد،پخته تر میکند و به گوهر وجودی خود نزدیک تر می سازد.مسیر است که براستی آدمی را آدمی می سازد.
+جوان به قلبش گفت:هرلحظه از تلاش لحظه دیدار است ....وقتی در جست وجوی گنج خود بودم همه روزهارا درخشان می دیدم چون می دانستم هر ساعت آن،فصلی است از رویای تلاش، تلاش برای پیداکردن گنج.همچنین، پدیده هایی را درمسیر خود دیدم که هرگز تصور دیدنشان را در مسیرخود نمی کردم و اگر شهامت لازم را نداشتم که دنبال کارهای غیرممکن باشم،مانند دیگر چوپان ها، چوپان باقی می ماندم.
دانلود کتاب «کیمیاگر»