به نام آفریدگار عشق
چالش کتابخوانی طاقچه
معرفی کتاب ( هنر عشق ورزیدن )
چالش کتاب خوانی بهمن ماه طاقچه به سراغ کتاب هایی می رود در دنیای شیرین و غم انگیز عاشقی .
هنر عشق ورزیدن کتابی است نوشته ی اریک فروم ، فیلسوف روانشناس و روانکاو برجسته، که با ترجمه ها و نشر های مختلف در دسترس می باشد .
در دنیای امروز و دنیای عشق های رمانتیک تعاریف متعددی از عشق وجود دارد . شاید وجه اشتراک تمام این تعاریف و دیدگاه ها ناگهانی بودن این احساس و غریب بودن آن باشد . اغلب افراد در تعریف عشق می گویند عشق احساسی عظیم و غریب و تعریف نشدنی است که گاه با یک نگاه بر سر انسان نازل می شود و او را یک عمر گرفتار می کند .
اما اریک فروم در این کتاب نگاه متفاوتی ارائه می دهد . فروم عشق را یک احساس ناگهانی و غیر قابل کنترل نمی داند . در واقع فروم عشق را یک هنر می داند و ویژگی ذاتی هنر آموختنی بودن آن است . بدین معنا که آدمی می تواند با تمرین و ارتقای شخصيت خود به مهارتی برای عشق ورزیدن برسد و منتظر نزول یک احساس ناگهانی از آسمان نباشد . در واقع نمی توان نام هر احساس غریب و ناگهانی را عشق گذاشت . عشق هنر و مهارتی است اصولی و آموختنی که باید برای فرا گرفتن آن تمرین و تلاش کرد .
کتاب شامل دو بخش می باشد ؛ بخش ابتدایی که بیشتر مباحث تئوری است و به دسته بندی انواع عشق ها می پردازد و ان ها را از هم جدا می کند .
بخش دوم به مهارت های عملی که برای اموختن عشق لازم است می پردازد ، در واقع مهارت هایی که برای اموختن هر هنری لازم است ، مهارت هایی همچون صبر و استمرار و ....
در نهایت این کتاب نگاهی است متفاوت و البته علمی و اصول به موضوع پر چالش عشق که مطالعه ان قبل از دچار شدن به احساسات گوناگونی که نام عشق دارد مفید است.
برش هایی از کتاب :
آیا عشق هنر است؟ اگر هنر باشد آیا به دانش و کوشش نیازمند است؟ آیا عشق احساسی مطبوع است که درک آن بستگی به بخت آدمی دارد، یعنی چیزی است که اگر بخت یاری کند، آدمی بدان «گرفتار» می‌شود؟ مباحث این کتاب کوچک مبتنی بر پرسش اول است، در صورتی که امروز بدون شک اکثر مردم به تعبیر دوم بیشتر معتقدند.
اگر کسی به ما بگوید که عاشق گل است. اما ببینیم که اغلب فراموش می کند به گل هایش آب بدهد، عشق او را به گل باور نمی کنیم. عشق عبارتست از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه بدان مهر می ورزیم. زمانی که رغبت جدی وجود نداشته باشد عشقی هم در کار نیست
بله ممکن است دیگران رفتار ما را نفهمند، اما چه باید کرد!؟ اگر دیگران انتظار داشته باشند که فقط کارهایی انجام دهیم که آنها بفهمند و تصمیم هایی بگیریم که آنها دلیلش را درک کنند، عملا انتظار دارند زندگی، سطح درک آنها و نگاه آنها به زندگی باشیم. بگذار بگویند غیرمنطقی یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این می ارزد که خودمان باشیم! تا زمانی که رفتار ما و تصمیم های ما به کسی آسیبی نمی زند. ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم؛ چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن ها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند.
انسانی که به انسان بودن خود واقف گشته است و با نور عشق راه زنده بودن را در برابر خود باز می‌کند، انسانی است که در درجه اول می‌کوشد خود و دنیا را آنچنان که هست ببیند. انسانی که حس مسئولیت و احترامی شدید نسبت به خود دارد و با توجهی که شرط عشق و خرد انسانی است به دنبال آن می رود تا شخصیت و تمامیت خود را هر دم آبدیده تر و محکم تر کند.
