mah.gh
mah.gh
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چالش کتابخوانی طاقچه

به نام خدا

چالش کتابخوانی طاقچه

کتابخانه نیمه شب



چالش کتابخوانی دی ماه طاقچه به کتاب هایی می پردازد که از مرز زندگی گذشته و به مرگ رسیده اند. کتاب هایی که شاید در نگاه اول تصویری تاریک و تلخ داشته باشند اما باطن ماجرا چیز دیگری است .

کتابخانه نیمه شب یکی از همین کتاب هاست. کتابی رو به دریچه های مرگ.

داستان با تلخی های زندگی نورا آغاز می شود . نورا در برابر این فشار ها کم آورده و حالا می خواهد به این زندگی پایان دهد، می خواهد وارد دنیای مردگان شود چرا که اعتقاد دارد آن دنیا هر چه که باشد بهتر از جهانی است که در آن زندگی می کند، جهانی پر از حسرت ها.

در نهایت نورا یک شب تصمیم می گیرد بمیرد و به این تصمیم جامه ی عمل می پوشاند. اما ساعت 12 نیمه شب در جایی به جز آنچه از دنیای مردگان تصور می کرد چشم می گشاید، یک کتابخانه بزرگ و یک کتاب دار که همان کتاب دار مهریان دوران مدرسه اوست.

کتابخانه پر است از کتاب های مختلف، با داستان های مختلف از زندگی یک نفر؛ نورا.

نخستین کتابی که کتابدار رو به نورا می گشاید کتاب حسرت های اوست ، کتاب اگر ها... اگر در گروه موسیقی می ماندم، اگر به قطب می رفتم، اگر یخ شناس میشدم ، اگر ازدواج می کردم و هزاران هزار اگری که کتاب حسرت های نورا را سنگین و قطور کرده بود .

و دیگر کتاب ها... دیگر کتاب ها همه نتیجه این اگر ها بود.

در واقع هر تصمیم کوچک متفاوت نورا یک زندگی متفاوت و یک کتاب متفاوت برای او می ساخت.

و حالا نورا فرصت داشت که در دنیای این تصمیم ها بگردد و آن زندگی که دوست دارد را انتخاب کند. اگر نورا زندگی ای را پیدا می کرد که در آن واقعاً احساس خوشبختی می کرد در آن می ماند و در غیر این صورت دوباره به کتابخانه باز می گشت.

نورا شروع می کند به زندگی کردن یکی یکی حسرت ها تا ببیند در نهایت می خواهد در کدام زندگی بماند، اما نتیجه این زندگی ها هیچگاه مشابه تصورات همیشگی او در نمی آید و هیچ یک از کتاب ها زندگی نهایی نورا نمی شود....

برشی از کتاب


حسرت خوردن برای زندگی هایی که تجربه شان نکرده ایم ساده است. گفتن اینکه کاش مهارت های متفاوتی به دست آورده بودیم یا به پیشنهاد های دیگری جواب مثبت داده بودیم آسان است. راحت است که آرزو کنیم کاش قبلاً بیشتر تلاش می کردیم . اطرافیانمان را بیشتر دوست می داشتیم، در مسائل مالی دقت ‌بیشتری به خرج می دادیم ، محبوب تر می شدیم، در گروه موسیقی مان می ماندیم، به استرالیا می رفتیم، به پیشنهاد قهوه خوردن با کسی جواب مثبت می دادیم یا بیشتر یوگا کار می کردیم. مشکل اصلی حسرت زندگی هایی نیست که تجربه شان نکرده ایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث می شود در خود چروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگ ترین دشمن خودمان و دیگران هستیم.


نسخه الکترونیکی و صوتی این کتاب را می توانید از اپلیکیشن طاقچه دریافت کنید.

لینک

چالش کتابخوانی طاقچهطاقچهدچالش کتابخوانی دی ماهکتابخانه نیمه شب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید