محمد هادی جعفرپور
محمد هادی جعفرپور
خواندن ۷ دقیقه·۸ ماه پیش

خاطرات وکیل

جوان خوش پوشِ ماخوذ به حیا و به غایت مبادی آداب وارد اتاق  کارم شد،به رسم ادب از صندلی جدا شده،خوش آمد گفته،همراه با نشستن عبارت در خدمتم را با لحن پرسش گونه ادا کردم تا آرش شروع کند به نقل ماوقع،صورتش سرخ شد،دانه های عرق روی پیشانی اش فریادی بود به طلب آب و اندکی سکوت،لذا با تک زنگی به موبایل منشی در پرهیز از پیچیدن صدای زنگ اخبار در فضای دفتر به وی فهماندم تا لیوانی آب برایش بیاورد.تعمدا با گوشی خودم را سرگرم کردم تا شرایط روحی آرش به ثبات لازم جهت گفتگو برسد.لیوان خالی آب که روی میز قرار گرفت، زبان  باز کرد  به نقل اتفاقات پیرامون زندگی اش با زهره.
من کارمند بانک هستم،از صبح تا ساعت دو و نیم درگیر بانک هستم و بعد از خوردن ناهار که غالبا داخل بانک انجام میشه راهی شرکت هایی میشم که کارهای حسابرسی و تنظیم اسناد مالی حسابداری اشون با من هست.معمولا حوالی ساعت ده تا یازده شب می رسم خونه،اوایل ازدواج شرایط خیلی خوب بود و زهره همه جوره حواسش به من بود.این که چند شیفت کار کنم و یکسره از صبح تا شب بیرون از خونه بودم و آخر شب بر می گشتم کنارش برای هر دوتامون سخت بود و دوست داشتیم بیشتر کنار هم باشیم اما شرایط مالی و هزینه های زندگی چاره ای برامون نگذاشته بود و مجبور بودیم تحمل کنیم،قرارمون شده بود کار کردن از من،پس انداز و صرفه جویی از زهره،برنامه های زندگی طوری منظم و درست طی شد که  پس از چهار سال زندگی مشترک به قدر کافی پس انداز و امکانات مالی برای بچه دار شدن و یک شیفت کار کردن فراهم بود یعنی همان هدفی که از آغاز زندگی برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده بودیم اما....

پاییز سال گذشته بود که از چند تا شرکت سفارش حسابرسی گرفتم و قرارداد خیلی خوبی بود،طبق قول و قراری که با مدیران مجموعه داشتم اگر قبل از اسفند گزارش مالی کل اسناد و دفاتر مالی شرکت را ارائه می کردم با دستمزدی که می گرفتم می شد برای همسرم ماشین بخرم،زمانی که قضیه پیشنهاد کاری جدید و برنامه ی خرید ماشین را به زهره گفتم اول مخالفت کرد و گفت دوست نداره خودم را خسته کنم و نیازی به ماشین نداره اما بعد که بهش گفتم با این کارتا حدود زیادی برای سال های بعد نیاز به چند شیفت کار نیست و کافی هست یکی دو تا از همین شرکت ها را داشته باشم و باقی ساعات روز کنار هم هستیم موافقت کرد.

اواسط مهرماه شروع قرارداد بود،خیلی از شب ها تا ساعت یک و دو درگیر سند زدن و تنظیم گزارش بودم و خیلی وقت ها مجبور می شدم داخل شرکت استراحت کنم و زهره هم داخل خونه تنها بود تا اینکه چند شبی بود هر زمان سراغ گوشی ام می رفتم می دیدم زهره آنلاین هست،اویل اهمیتی به موضوع ندادم تا اینکه ادامه ی این وضعیت برام عجیب بود،عجیب تر آنجا بود که علیرغم  آنلاین بود گوشی،زهره به پیام ها و تماس های من جواب نمی داد و هرگاه بابت این موضوع ازش توضیح می خواستم  با پاسخ های تکراری مانند احتمالا خواب بودم،گوشی برای گوش کردن موسیقی آنلاین میگذارم و... قضیه را طوری که من شک نکنم به سمت و سویی منحرف می کرد.

در ادامه ی گفتگو متوجه این نکته شدم که آرش پس از مدتی به رفتارهای همسرش در فضای مجازی مشکوک شده برای رفع نگرانی هایش خط موبایل جدیدی خریداری و به محض آنلاین شدن زهره شروع می کند به وی پیام دادن این رویه تا چند شب ادامه داشته تا اینکه...
آرش پس از اینکه متوجه می شودزنش در زمان آنلاین بودن با مردان غریبه از طریق فضای واتسپ و..گفتگو کرده و این گفتگوها پس از چند روز به ارسال عکس و درنهایت ارسال فیلم های مستهجن وبرقراری  تماس تصویری وی با مردان غریبه و برقراری روابط ناشایست در فضای مجازی  منتج شده، به این تصور که احراز رابطه نامشروع زهره موجب زایل شدن حقوق مالی وی می شود تصمیم می گیرد با جمع آوری فیلم ها و پرینت پیام های ارسالی وی با مردان غریبه  از وی جدا شود و به همین تصور به چند صفحه ی مجازی در اینستاگرام پیام داده برخی نیز به اشتباه وی را راهنمایی کرده که چنین امکانی وجود دارد.
اشتباه بعدی آرش ارسال عکس ها و پرینت پیام های زهره  به واتسپ وی بود که همین اقدام آرش نیز مستند به قانون جرایم رایانه ای جرم تلقی می شود*لذا سعی کردم مستند به مقررات قانون مدنی به آرش تفهیم کنم که اولا مهریه و سایر حقوق مالی همسرش با اثبات اعمال خلاف قانون وی زایل نمی شود .
جلسه ی مشاوره ی من و آرش بالغ بر یکساعت طول کشید وحداقل توقعی که از این گفتگو داشتم،قانع شدن وی بود تا بر فرض هم که بابت اقدامات زهره تمایلی به ادامه ی زندگی با او ندارد خیلی منطقی با راهکارهای قانونی یا حداقل گفتگو با پدر و مادر همسرش این مسیر را طی کند که  یک هفته بعد تیتر خبر منتشر شده در خبرگزاری ها و روزنامه های محلی  خلاف این پیش بینی را ثابت کرد.

در محل حادثه، پاکت در بسته ای دیده شده  که آرش بر روی آن مشخصات مرا نوشته بود و که هر کس این پاکت  را دید با  این وکیل تماس بگیرد و پاکت را به وی بدهد،همین یادداشت موجب شده بود که بازپرس پرونده با کانون وکلا تماس گرفته و موضوع را انتقال دهند،بلافاصله پس از تماس دوستان از کانون راهی دادسرای جنایی شدم تا امانتی آرش را از بازپرس بگیرم.پس از طی تشریفات لازم محتویات پاکت صورتجلسه و تحویل گرفتم...

آرش با طراحی نقشه و ارسال پیامک  های تهدید آمیز زهره را وادار می کند تا در تماس تصویری رفتار های ناشایست انجام دهد و از تمام لحظات فیلم می گیرد و پس از تمام شدن تماس تصویری،بخشی از فیلم های ضبط شده را برای زهره ارسال کرده از وی می خواهد هر طور شده باید 24ساعت خودش را در اختیار او بگذارد وگرنه فیلم ها و عکس ها را  ابتدا برای شوهرش  و سپس در فضای مجازی منتشر می کند.شب هنگام که آرش از شرکت به خانه بر می گردد زهره  دور همی دوستان دوره ی دبیرستان واحتمال سفری یکی دو روزه به کاشان را با آرش در میان می گذارد،آرش که نقشه اش را عملی شده می بیند بدون کمترین مخالفتی بلافاصله قبول می کند،موافقت بدون معطلی آرش سبب شک و دو دلی زهره شده نیمه شب کیف و ماشین آرش را جستجو می کند دیدن گوشی موبایل داخل داشبورد ماشین و اطلاع از محتویات گوشی سبب فاش شدن نقشه ی ارش می شود اما  زهره هیچ عکس العملی نشان نداده برای قرار فردا آماده می شود،صبح پیش از آنکه از همان خط ناشناس که حالا برای زهره آشنا بوده نشانی  مکان قرار ارسال شود،زهره که زندگی و آبرویش را از دست داده می دیده با یکی از همان مردان غریبه تماس گرفته،مکان قرارش با آرش را برای او ارسال می کند و ساعت قرار با طرف را نیم ساعت زودتر از ساعت قرار خودش با آرش اعلام می کند...
محتوای دوربین مداربسته ای  و پیامک های گوشی طرفین درگیرکه توسط مامور دایره ویژه قتل گزارش شده بود موید این موضوع بود که:مرد غریبه وارد مکان قرار شده با آرش مواجه می شود ومی گوید عجب زن سلیطه ای دو تا دو تا هم قرار می گذاره،آرش که متوجه صحبت مرد غریبه نشده می پرسد:شما اینجا چه کار داری؟مرد غریبه می گوید:همان کاری که تو داری با خانم...قرار دارم،همزمان با این گفتگو به خط اصلی آرش پیامی از زهره می رسد:سلام من اگر خطایی کردم تقصیر تو هم بوده اما حداقل با آبروی تو بازی نکردم که تو با گوشی و خط ناشناس بخوای از من انتقام بگیری حالا اگر خیلی مردی وغیرت داری این مردک که الان روبه روت ایستاده،اولین کسی است که مرا وارد این بازی کثیف کرد نشون بده که غیرت داری...آرش که از قبل قمه ای برای  کشتن زهره همراه داشته با مرد غریبه درگیر شده ...
آرش به اتهام قتل بازداشت و پرونده ی وی تحت رسیدگی است.
ارسال و انتشار فیلم و عکس های مستهجن در فضای مجازی جرم و مستحق زندان است.
بر فرض محکومیت زن به رابطه نامشروع یا هر اتهام دیگری،مهریه و حقوق مالی وی ساقط نمی شود
جوان خوش پوشِ ماخوذ به حیا و به غایت مبادی آداب وارد اتاق کارم شد،به رسم ادب از صندلی جدا شده،خوش آمد گفته،همراه با نشستن عبارت در خدمتم را با لحن پرسش گونه ادا کردم تا آرش شروع کند به نقل ماوقع،صورتش سرخ شد،دانه های عرق روی پیشانی اش فریادی بود به طلب آب و اندکی سکوت،لذا با تک زنگی به موبایل منشی در پرهیز از پیچیدن صدای زنگ اخبار در فضای دفتر به وی فهماندم تا لیوانی آب برایش بیاورد.تعمدا با گوشی خودم را سرگرم کردم تا شرایط روحی آرش به ثبات لازم جهت گفتگو برسد.لیوان خالی آب که روی میز قرار گرفت، زبان باز کرد به نقل اتفاقات پیرامون زندگی اش با زهره. من کارمند بانک هستم،از صبح تا ساعت دو و نیم درگیر بانک هستم و بعد از خوردن ناهار که غالبا داخل بانک انجام میشه راهی شرکت هایی میشم که کارهای حسابرسی و تنظیم اسناد مالی حسابداری اشون با من هست.معمولا حوالی ساعت ده تا یازده شب می رسم خونه،اوایل ازدواج شرایط خیلی خوب بود و زهره همه جوره حواسش به من بود.این که چند شیفت کار کنم و یکسره از صبح تا شب بیرون از خونه بودم و آخر شب بر می گشتم کنارش برای هر دوتامون سخت بود و دوست داشتیم بیشتر کنار هم باشیم اما شرایط مالی و هزینه های زندگی چاره ای برامون نگذاشته بود و مجبور بودیم تحمل کنیم،قرارمون شده بود کار کردن از من،پس انداز و صرفه جویی از زهره،برنامه های زندگی طوری منظم و درست طی شد که پس از چهار سال زندگی مشترک به قدر کافی پس انداز و امکانات مالی برای بچه دار شدن و یک شیفت کار کردن فراهم بود یعنی همان هدفی که از آغاز زندگی برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده بودیم اما.... پاییز سال گذشته بود که از چند تا شرکت سفارش حسابرسی گرفتم و قرارداد خیلی خوبی بود،طبق قول و قراری که با مدیران مجموعه داشتم اگر قبل از اسفند گزارش مالی کل اسناد و دفاتر مالی شرکت را ارائه می کردم با دستمزدی که می گرفتم می شد برای همسرم ماشین بخرم،زمانی که قضیه پیشنهاد کاری جدید و برنامه ی خرید ماشین را به زهره گفتم اول مخالفت کرد و گفت دوست نداره خودم را خسته کنم و نیازی به ماشین نداره اما بعد که بهش گفتم با این کارتا حدود زیادی برای سال های بعد نیاز به چند شیفت کار نیست و کافی هست یکی دو تا از همین شرکت ها را داشته باشم و باقی ساعات روز کنار هم هستیم موافقت کرد. اواسط مهرماه شروع قرارداد بود،خیلی از شب ها تا ساعت یک و دو درگیر سند زدن و تنظیم گزارش بودم و خیلی وقت ها مجبور می شدم داخل شرکت استراحت کنم و زهره هم داخل خونه تنها بود تا اینکه چند شبی بود هر زمان سراغ گوشی ام می رفتم می دیدم زهره آنلاین هست،اویل اهمیتی به موضوع ندادم تا اینکه ادامه ی این وضعیت برام عجیب بود،عجیب تر آنجا بود که علیرغم آنلاین بود گوشی،زهره به پیام ها و تماس های من جواب نمی داد و هرگاه بابت این موضوع ازش توضیح می خواستم با پاسخ های تکراری مانند احتمالا خواب بودم،گوشی برای گوش کردن موسیقی آنلاین میگذارم و... قضیه را طوری که من شک نکنم به سمت و سویی منحرف می کرد. در ادامه ی گفتگو متوجه این نکته شدم که آرش پس از مدتی به رفتارهای همسرش در فضای مجازی مشکوک شده برای رفع نگرانی هایش خط موبایل جدیدی خریداری و به محض آنلاین شدن زهره شروع می کند به وی پیام دادن این رویه تا چند شب ادامه داشته تا اینکه... آرش پس از اینکه متوجه می شودزنش در زمان آنلاین بودن با مردان غریبه از طریق فضای واتسپ و..گفتگو کرده و این گفتگوها پس از چند روز به ارسال عکس و درنهایت ارسال فیلم های مستهجن وبرقراری تماس تصویری وی با مردان غریبه و برقراری روابط ناشایست در فضای مجازی منتج شده، به این تصور که احراز رابطه نامشروع زهره موجب زایل شدن حقوق مالی وی می شود تصمیم می گیرد با جمع آوری فیلم ها و پرینت پیام های ارسالی وی با مردان غریبه از وی جدا شود و به همین تصور به چند صفحه ی مجازی در اینستاگرام پیام داده برخی نیز به اشتباه وی را راهنمایی کرده که چنین امکانی وجود دارد. اشتباه بعدی آرش ارسال عکس ها و پرینت پیام های زهره به واتسپ وی بود که همین اقدام آرش نیز مستند به قانون جرایم رایانه ای جرم تلقی می شود*لذا سعی کردم مستند به مقررات قانون مدنی به آرش تفهیم کنم که اولا مهریه و سایر حقوق مالی همسرش با اثبات اعمال خلاف قانون وی زایل نمی شود . جلسه ی مشاوره ی من و آرش بالغ بر یکساعت طول کشید وحداقل توقعی که از این گفتگو داشتم،قانع شدن وی بود تا بر فرض هم که بابت اقدامات زهره تمایلی به ادامه ی زندگی با او ندارد خیلی منطقی با راهکارهای قانونی یا حداقل گفتگو با پدر و مادر همسرش این مسیر را طی کند که یک هفته بعد تیتر خبر منتشر شده در خبرگزاری ها و روزنامه های محلی خلاف این پیش بینی را ثابت کرد. در محل حادثه، پاکت در بسته ای دیده شده که آرش بر روی آن مشخصات مرا نوشته بود و که هر کس این پاکت را دید با این وکیل تماس بگیرد و پاکت را به وی بدهد،همین یادداشت موجب شده بود که بازپرس پرونده با کانون وکلا تماس گرفته و موضوع را انتقال دهند،بلافاصله پس از تماس دوستان از کانون راهی دادسرای جنایی شدم تا امانتی آرش را از بازپرس بگیرم.پس از طی تشریفات لازم محتویات پاکت صورتجلسه و تحویل گرفتم... آرش با طراحی نقشه و ارسال پیامک های تهدید آمیز زهره را وادار می کند تا در تماس تصویری رفتار های ناشایست انجام دهد و از تمام لحظات فیلم می گیرد و پس از تمام شدن تماس تصویری،بخشی از فیلم های ضبط شده را برای زهره ارسال کرده از وی می خواهد هر طور شده باید 24ساعت خودش را در اختیار او بگذارد وگرنه فیلم ها و عکس ها را ابتدا برای شوهرش و سپس در فضای مجازی منتشر می کند.شب هنگام که آرش از شرکت به خانه بر می گردد زهره دور همی دوستان دوره ی دبیرستان واحتمال سفری یکی دو روزه به کاشان را با آرش در میان می گذارد،آرش که نقشه اش را عملی شده می بیند بدون کمترین مخالفتی بلافاصله قبول می کند،موافقت بدون معطلی آرش سبب شک و دو دلی زهره شده نیمه شب کیف و ماشین آرش را جستجو می کند دیدن گوشی موبایل داخل داشبورد ماشین و اطلاع از محتویات گوشی سبب فاش شدن نقشه ی ارش می شود اما زهره هیچ عکس العملی نشان نداده برای قرار فردا آماده می شود،صبح پیش از آنکه از همان خط ناشناس که حالا برای زهره آشنا بوده نشانی مکان قرار ارسال شود،زهره که زندگی و آبرویش را از دست داده می دیده با یکی از همان مردان غریبه تماس گرفته،مکان قرارش با آرش را برای او ارسال می کند و ساعت قرار با طرف را نیم ساعت زودتر از ساعت قرار خودش با آرش اعلام می کند... محتوای دوربین مداربسته ای و پیامک های گوشی طرفین درگیرکه توسط مامور دایره ویژه قتل گزارش شده بود موید این موضوع بود که:مرد غریبه وارد مکان قرار شده با آرش مواجه می شود ومی گوید عجب زن سلیطه ای دو تا دو تا هم قرار می گذاره،آرش که متوجه صحبت مرد غریبه نشده می پرسد:شما اینجا چه کار داری؟مرد غریبه می گوید:همان کاری که تو داری با خانم...قرار دارم،همزمان با این گفتگو به خط اصلی آرش پیامی از زهره می رسد:سلام من اگر خطایی کردم تقصیر تو هم بوده اما حداقل با آبروی تو بازی نکردم که تو با گوشی و خط ناشناس بخوای از من انتقام بگیری حالا اگر خیلی مردی وغیرت داری این مردک که الان روبه روت ایستاده،اولین کسی است که مرا وارد این بازی کثیف کرد نشون بده که غیرت داری...آرش که از قبل قمه ای برای کشتن زهره همراه داشته با مرد غریبه درگیر شده ... آرش به اتهام قتل بازداشت و پرونده ی وی تحت رسیدگی است. ارسال و انتشار فیلم و عکس های مستهجن در فضای مجازی جرم و مستحق زندان است. بر فرض محکومیت زن به رابطه نامشروع یا هر اتهام دیگری،مهریه و حقوق مالی وی ساقط نمی شود


خاطرات وکیلمحمدهادی جعفرپورکتاب خاطرات وکیل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید