بعد از اینکه ایزاوا سنسه گفت اون لباسا رو بپوشیم رفتیم داخل زمین
که گفت . باکوگو داخل مسابقات آخرین رکوردت چقدر بوده؟
بعد یه دختر که موهاش قهوهای بود گفت، صبر کن ببینم پس روز معارفه چی؟! یا یه جشن!
ایزاوا سنسه گفت . شما اومدین اینجا که یه قهرمان بشین نه اینکه جشن داشته باشیم، باکوگو داخل مسابقات آخرین رکوردت چقدر بوده؟!
بعد یه پسر که کپ جوجه تیغی بود گفت
باکوگو. ۷۶.۵
ایزاوا سنسه ادامه داد. این دفعه با کوست امتحان کن
به اون پسره که اسمش باکوگو بود یه توپ داد و باکوگو رفت داخل دایره
ایزاوا سنسه. داخل این دایره هر کاری میخوای انجام بده ولی ازش نیا بیرون
و با یه انفجار خیلی بزرگ توپ رو پرت کرد و نتیجه شد۹۸.۶
واو چه باحاله
اشیدو . وای چه آسونه اگه اینطوریه بعدی نوبته منه!
ایزاوا سنسه. پس باحاله ها! اگه اینطوریه هر کی داخل هشت مسابقه نفر آخر باشه از مدرسه اخراجه! به مدرسهی یو ای خوش اومدین!
بعد دوباره اون دختر مو قهوهای گفت . صبر کن ببینم این که خیلی بی انصافیه که روز اول مدرسه کسی اخراج بشه!
ایزاوا سنسه گفت.اینجا یو ای هستش و معلم مجاز به هر کاری هستش!
واو نمیدونستم یو ای انقدر باحاله!!
خلاصه هر هشت آزمون آسون بودن
آزمون اول نتیجه خوب
آزمون دوم نتیجه خوب
آزمون سوم نتیجه بد
آزمون چهارم خوب
آزمون پنجم خوب
آزمون شش، خوب
آزمون هفتم خوب
و آزمون هشتم که داره شروع میشه
نتیجهی الیزابت هم مثل مال من بود ولی آزمون سوم رو خوب دا و آزمون پنجم رو خراب کرد
و الانم نوبت آزمون هشتم بود همون آزمونی که توپ رو باید پرت کنی
ایزاوا سنسه نوبت نوبتی ما رو صدا میزد که بیایم ازمون بدیم
انگار یه نفر بود که نمیتونه از کوسش به خوبی استفاده کنه و به خودش آسیب میزنه
اِ این همونیه که الیزابت درکوردش به من گفت ولی برعکس اون پسره یه دختر که معلوم شد اسمش اوراراکاس خیلی خوب از کوسش استقاده میکرد
ایزاوا سنسه به اون پسره که اسمش میدوریاست گفت که نمیتونه با این کوسه یه قهرمان بشه چون به خودش آسیب میزد
وقتی که میدوریا از کوسش استفاده کرد اون کاکتوس متحرک که باکوگو نفر اول بود گفت، هیییییی دکوی نفله تو که کوسه نداشتی
وات کوسه نداشت؟ ولی این پسر که کوسه داره! هی هی هی بزار ببینم میدوریا مثل بچه هایی هستش که تازه کوسش خودش رو نشون داده و این باکوگو هم میگه تو که کوسه نداشتی، پس یعنی ممکنه میدوریا تازه کوسشو بدست آورده باشه! یا ممکنه که... هی امکان نداره
با دستی که روی شونم حس کردم از تصوراتم بیرون اومدم و به صاحب دست نگاه کردم که..