من یک روان شناسم... اتاق من پر است از ناگفته هایی ک به سختی و با احتیاط بیان شدند... پر است از شکستن بغض هایی که سالها در برابر شکستن مقاومت کرده بودند... خلوتم پر است از رازهایی که بنا بود هیچ وقت به زبان آورده نشوند... ?سکوت اتاق من بارها شاهد رها کردن تمام دستاویزها و رسیدن به باور "توانستن ها" بوده است... اطراف من پر است از نگاه های خیره و دنبال فرصت بودن ها... پر از تردید بین گفتن یا نگفتن... ?من روان شناسم... روان شناس بودن انتخاب من است... روان شناس بودن درد شیرینی ست..