امیرعباس شاهسواری
امیرعباس شاهسواری
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی یک کتاب خوب

اولین بار که کتاب را دیدم ،اسم آن را نخواندم چون اسم آن پایین آن چاپ شده بود.پس اولین بار که کتاب را دیدم ،چه چیزی را دیدم ؟خانمی که درون ادکلن بنفش در حال غرق شدن بود.یک طراحی جلد فوق العاده با سبک پست مدرن و با پس زمینه سیاه ،بسیار پر واضح بوده که طراح کتاب را خوانده بوده ،طراحی جلد برای جامعه ما که متاسفانه کتابخوانی در آن پررنگ نیست و به طبع حواشی کتاب همانند ،معرفی کتاب و....کم هست .بسیار در فروش کتاب موثراست .یعنی اولین چیزی که مخاطب را در کتاب فروشی ،پای قفسه میخ کوب میکند همین طراحی جلد است .و اینکه طراحی جلد با مضمون و نثر کتاب همراه باشد .باز یک معیار دیگر است.مثلا وقتی کتاب گتسبی بزرگ در سال 1925 منتشر می کند ،طرح ابتدا کتاب را می خواند بعد طرح را که می زند و به فیتز جرالد نشان می دهد ،آنقدر در آن طرح جلد غرق می شود .که دوباره رمان را بازنویسی می کند و تغییراتی بر اساس طرح جلد آن انجام می دهد.پس این کتاب ،مرحله اول را با موفقیت گذرانده ،و بعد اسم کتاب است ،قابیل فراموش نمی شود با یک فونت دست نویس خیلی خوب نوشته شده با رنگ سفید در پایین کتاب که کنتراست آن با سیاه پس زمینه کتاب بسیار هم خوان است ،پس تا اینجای کار از لحاظ بصری و زیبایی شناسانه است و مشتری پسند .اما به نظر بنده با کتاب هم خوان نیست،یعنی من هرچه گشتم قابیلی پیدا نکردم.چون قابیل ،آنتاگونیستی است که در برابر آگونیست خود ،هابیل است.و وقتی قابیل میگوییم حتما حوا و آدم هم هستند.پس تا هابیلی نباشد.قابیلی نیست که آن را فراموش کنیم پس به عقیده بنده اسم صرفا تجاری است و بی ارتباط با مضمون کتاب و به پیوست های تاریخی فرهنگی اسم توجهی نشده است.و اما از پوست کندن گردو که بگذریم میرسیم به مغز گردو.نثر این کتاب بسیار سمباده زده است و بدون هیچ برآمدگی .دقیق انگار که یک دختر شانزده ساله آن را روایت می کند ،زبان یک دختر شانزده ساله است به شرط آن که از توصیفات کتاب بگذریم ،شاید کسی عنوان کند که این توصیفات برای یک دختری که در خانواده معتاد بوده و اصلا در فضای ادبی نبوده ،زیادی بزرگ است .که البته تاحدود زیادی پر بیراه نیست. اگر بتوانیم پارادوکس گفتن این نوع توصیف کردن حالات و وضعیت و صحنه را ، از زبان این شخصیت حل کنیم.من میگویم این توصیفات نقطه قوت کتاب است.نثر در حالی که امروزی و روان است ،آنقدر توصیف های بدیع و خلاقانه ای دارد که هر عاشق ادبیات و داستانی را به حیرت وا میدارد ،البته اگر همینجا هم کسی عنوان نکند که شیرینی این بداعت توی ذوق میزند.مثلا به چند تا از این توصیفات دقت کنید :سایه دماغم ،بزرگ تر از خودش روی گونه هایش نشسته است...حس سرد تنهای ،مثل یک توده سرطانی توی تمام بدنم تکثیر می شود...چشم های تخمه کدویی اش زیر سایه ی یک عالم ابرو گم شده است.... و از این قبیل توصیفات و تشبیهات بدیع و خلاقانه بسیار دارد که اگر نگوییم این مهمترین ویژگی این کتاب است .یکی از مهم ترین ویژگی های این کتاب است که این نوع نثر بنده را یاد کتاب پاییز فصل آخر است نوشته خانم نسیم مرعشی از نشر چمه می اندازد که آن هم توصیفات جذاب و نو داشت .یکی دیگر از محاسن این کتاب شخصیت پردازی است ،مثلا برای کسانی که آنها را نمی شناسد اسم انتخاب کرده و مارا با خود همراه می کند،گورخری ،هلو خانم ،فرشته،رادار و... و هرکدام را به خوبی پرداخته به طوری که ما همه شخصیت ها را باور میکنیم.سوژه کتاب اما سوژه دم دستی که از ابتدای کتاب می توان آینده شخصیت را پیش بینی کرد ،اما نویسنده خیلی سعی کرده به صورتی ، تعلیق تاکتیکی را به وجود بیاورد و موفقق هم بوده است . اما در تعلیق استراتژیک ،سوژه دست و پای نویسنده را بسته است.خلاصه بخواهم بگویم کتاب شسته و رفته ای است با یک نثر خوب و روان و حتما با یک شربت خنک در اینگرمای تابستان حسابی می چسبد.

معرفی کتابکتاب خوبتعلیق تاکتیکیطراحی جلدیادداشت کتاب
یک نویسنده 25 ساعته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید