میم.جیم
میم.جیم
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

مرز آزادی ...

میگویند بگذار هر کسی هر طور که میخواهد رفتار کند، پوشش، کلام، رفتار، حالات و ... در واقع میگویند بگذار آزاد باشند و این را به آزادی معنا میکنند.

وقتی هم که میپرسی مرز این آزادی کجاست؟ میگویند این آزادی تا جایی است که موجب آزار و اذیت دیگران نشود، مثلا یکهو پا نشود و بزند توی گوش یکنفر که در خیابان است، اینجا همان مرزی است که باید رعایت شود.

اما این حرف خیلی خیلی ناقص است.

مگر انسان فقط همین گوشت و پوست و استخوان است که مرز آزادی را در صدمه ندیدن جسم معین کنیم. انسان روحی دارد بسیار حساس که محیط اطرافش تاثیر میپذیرد. درواقع هر چیزی که در بیرون میبینید و میشنوید و لمس میکنید و ... بر روحتان اثر میگذارد. روحی که تمام شخصیت و انسانیت و در واقع همه چیز شماست.

چگونه چنین بخش بزرگی را لحاظ نکنیم؟ مگر اصل با روح و شخصیت انسان نیست؟

خب شاید شما بگویید که اینطور سنگ روی سنگ بند نمیشود، اصلا نمیشود مرزی برای آزادی معرفی کرد، چرا که یک کسی از یک اتفاقی بسیار اثر منفی میپذیرد، و دیگری اصلا به هیچ جایش نیست تاثیر پذیرفتن

بگذارید شفاف تر بگویم، خودمانیم دیگر، مثلا تصور کنید یکی بگوید من از دختری که پوشش مناسب ندارد و آرایش دارد و ... تاثیر میپذیرم و زخمی میشوم، و یکی دیگر بگوید من حتی با دخترانی که چادر و پوشیه دارند و هم زخم میخورم، یکی دیگر بگوید من اگر دختری با حداقل پوشش هم ببینم تاثیر نمیپذیرم.

خب اینگونه بلانسبت شما خر تو خر میشود و نمیشود کاری کرد و مرزی برای آزادی گذاشت.

تکلیف چیست؟

بیخیال روحمان شویم؟ به همان مرزهای جسمانی بسنده کنیم.

نوچ نوچ نوچ

باید یک نفر را به عنوان ریش سفید انتخاب کنیم، تا او برایمان مرز بندی کند.

کسی که بیشترین اطلاعات را از روح و تاثیراتی که میپذیرد داشته باشد، کسی که دلسوزمان باشد، کسی که منفعت خودش در این تصمیم گیری دخیل نباشد، بگویم یا فهمیدید ؟؟؟؟


آزادیحجابپوششحجاب اجباریمیم جیم
مینویسم، داستان، جستار، نقد فیلم و شاید روزی یک رمان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید