پریناز ایزدیار، هوتن شکیبا، ریما رامینفر، رویا تیموریان، سیاوش چراغیپور، نادر فلاح، پیام احمدینیا، شیرین آقا کاشی و حسین پارسایی بازیگران ملاقات خصوصی هستند.
فیلمنامه فیلم ملاقات خصوصی بصورت مشترک توسط امید شمس و علی سرآهنگ نوشته شده روایتگر داستانی عاشقانه است. همچنین بهمن ارک کارگردان فیلم تحسینشده «پوست» بعنوان مشاور کارگردان در این پروژه سینمایی حضور دارد و علی مجیدی سرمایهگذار فیلم است.
عوامل و دستاندرکاران فیلم هم عبارتند از:
مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی، تدوین: بهرام دهقان، طراح صحنه: امیرحسین قدسی، طراح لباس: سارا خالدی، طراح گریم: عباس عباسی، صدابردار: مهدی ابراهیم زاده، مدیر تولید : اسماعیل کلبی آبادی، دستیار یک و برنامه ریز: علی درخشنده، عکاس: محمد بدرلو، بازنویسی فیلمنامه: امید شمس، بهمن ارک، نادره سادات سرکی.
بعد از کش و قوسهای بسیار، فیلم خوب ملاقات خصوصی به فیلیمو آمد. فیلمی که توانست در گیشه فروش بیش از ۷ میلیارد را تجربه کند و رضایت مخاطبان را در جشنواره فیلم فجر داشته باشد. این فیلم عاشقانه را در فیلیمو با کلیک روی عکس زیر ببینید.
📷امیر بنان | سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران | چهلمین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۰
انصراف از رقابت در بخشهای دیگر
📷امیر بنان | جایزه بهترین فیلم | بیست و دومین جشن حافظ – ۱۴۰۲
امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ | جایزه بهترین فیلمنامه | بیست و دومین جشن حافظ – ۱۴۰۲
📷پریناز ایزدیار | جایزه بهترین بازیگر زن | جشنواره آکادمی افسانه زندگی – ۲۰۲۲
امیر بنان | بهترین فیلم | هشتمین جشنواره فیلم شهر – ۱۴۰۱
📷یک عاشقانه ناآرام. اسم فیلم البته جدا از اینکه چندان جذاب نیست و ذهن را برای تماشایش وسوسه نمیکند، آدرس غلطی هم به درباره حال و هوایش به مخاطب میدهد. با این حال به وقتش میفهمیم که کارگردان چه عنوان بامسمایی برای اولین اثر بلندش انتخاب کرده است. تنش و خشونت و آدمهای پایینشهری و سلولها و راهروهای زندان و فضای مملو از خلاف و تبه کاریِ «ملاقات خصوصی» هم در دقایقی ما را به یاد آثاری مثل «متری شیش و نیم» و «مغزهای کوچک زنگزده» یا «شنای پروانه» میاندازد، اما نخستین فیلم امید شمس در جشنواره فجر، قصهای به کلی متفاوت از آن فیلمها را تعریف میکند.
نقطه قوت اصلی فیلمساز، موفقیتش در ساختن شیمی عاشقانه بین دو شخصیت اصلی و بهخصوص تصویر کردن این اتمسفر در دو سه سکانس درخشان در زندان است. آن هم با وجود تمام محدودیتهای فلجکنندهای که برای نمایش عشق در سینمایمان سراغ داریم. بهجز این تصویرهای پراحساس و تأثیرگذار، منطق علاقه عاشق و معشوق و نزدیک شدن روحیاتشان به همدیگر نیز در طول فیلم باورپذیر از کار درآمده، آنقدر که انتخاب هر پایانی جز پایانبندی فعلی اشتباهی مهلک به حساب میآمد. بهویژه معرفی و پرداخت شخصیت پیچیده فرهاد، گلوگاهی حساس بوده که فیلم به سلامت از آن عبور کرده است. مجموعه بازیگران فیلم -که تعدادشان هم کم نیست- همگی بازیهای قابل قبول و حتی به یادماندنیای از خود به نمایش گذاشتهاند. از این میان میتوان زیر بازی پریناز ایزدیار و نادر فلاح خط پررنگتری کشید. کارگردانی ملاقات خصوصی هم شُستهرُفته و تر و تمیز به نظر میرسد، آن هم با وجود سکانسهای شلوغ و پرهنرور در بعضی لحظات فیلم
*******************
********************
پیدا کردن ایراد مهم و اثرگذاری در فیلمنامه یا کارگردانی ملاقات خصوصی آسان نیست. شاید فقط بعضی نقصها در مقدمه شخصیتپردازیها؛ مثلاً اینکه انگیزه فرهاد برای تصمیمی که منجر به گرفتاریاش شده، سست است و به شخصیت معلمیاش نمیچسبد، یا قابل قبول نیست که پروانه اینقدر ساده و بیتحقیق درباره شرایط فرهاد با پیشنهادش همراه شود. با این حال همه چیز در ملاقات خصوصی همانطور که انتظار داریم پیش میرود؛ چه در خط کلی داستان، چه در پرداخت جزئیات روایت و موقعیتها و شخصیتها، و چه در کارگردانی و اجرای (بیشتر) سکانسها. سادهتر بگوییم، ملاقات خصوصی نکته غیرقابل پیشبینی یا غافلگیرکنندهای ندارد که تماشاگرش را سر ذوق یا به وجد بیاورد. هرچند درنهایت چنان هست که مطمئنمان کند در آینده حتما بیشتر از اینها از امید شمس خواهیم شنید.
📷امید شمس برای پیشبرد درام اولین فیلمش فیلم ملاقات خصوصی بیش از هر چیز بر روی حماقت و آی کیو پایین کاراکتر اصلیاش حساب باز کرده است. در جایی که انگیزه شخصیتها برای کنشها و انتخابهایشان چندان روشن به نظر نمیرسد، نوعی از سادگی که به حماقت نیز پهلو میزند، تنها نکتهای است که به فکر فیلمنامهنویسان اثر رسیده تا با یادگاریهایی که از فیلمفارسی در ذهن خود دارند، دست به شخصیتپردازی کاراکترهایشان بزنند.
ملاقات خصوصی، چه در نمایش عشق (با آن ایدههای دم دستی و دیالوگهایی که فقط میتواند دختران نوجوان ۱۲ ساله را تحت تاثیر قرار دهد) و چه در شخصیتپردازی همان مسیری را طی میکند که فیلمفارسیهای دهه سی با آن مخاطب را تحت تاثیر قرار میدادند.
فیلم درست از همان نقطهای ضربه میخورد که میکوشد با تکرار چند دیالوگ از زبان دختر، آن را رفع و رجوع کند: «آخه من چرا باید به ملاقات عاشقانه پسری در زندان بروم که تا به حال او را ندیدهام و اصلا او را نمیشناسم؟» امید شمس و همکاران فیلمنامهنویسش، پاسخ مناسبی برای این پرسش اساسی ندارند و با حساب باز کردن بر روی حماقت یک دختر بالغ، رفتاری را به او نسبت میدهند که تنها میتواند از یک دختر هیجان زده دوازدهساله سر بزند. مضحکتر از همه اینکه دختری که به ظاهر ساده اما سخت به نظر میرسد (فرهاد در جایی اشاره میکند که دختر سختی است)، حماقت را به اوج رسانده و با جازدن خودش بعنوان خواهر زندانی از طریق اخذ شناسنامهاش، خودش را به سالن ملاقات زندان برای اولین دیدار عاشقانهاش میرساند!
اینکه چطور یک دختر ساده به سرعت متحول شده و پا به پای خواستههای همسرش، تبدیل به یکی از حرفهایترین خلافکارهای این روزها میشود، یکی از همان نکاتی است که جاذبه حیرتانگیز فیلمفارسی را در ذهن کارگردان عیان میسازد. بگذریم از پدر و مادری که حکم روح و شبح را در زندگی فرزندانشان بازی میکنند و معلوم نیست بر اساس کدام منطق و انگیزهای اقدام به موافقت با ازدواج دخترشان میکنند و حتی تا اتمام طول مدت بازداشت داماد هم صبر نمیکنند! اینجا است که حضور پسر بزن بهادر خانواده هم لازم میشود تا با لاتگرافی مرسوم این روزها، تماشاگر را هم از صحنههای قمه کشی و دعوا و خونریزی بینصیب نگذارد.
ملاقات خصوصی نشان میدهد، عناصر فیلمفارسی همچنان با قدرت تمام در سینمای ما جولان میدهند حتی اگر در پشت یک فیلم، نام کارگردان متفاوتی چون بهمن ارک هم بعنوان مشاور به چشم بیاید.
۳ برگزیده از فیلم ملاقات خصوصی
📷امید شمس از فیلم کوتاه آغاز کرد و حاصل تجربه اندوزی او تولید فیلم قابل قبولی در نخستین تجربه فیلم بلندش شد. «ملاقاتهای خصوصی» را هم میتوان ملودرام خانوادگی دانست و هم ژانر زندان. البته نه به معنای متعارف ژانری آن. زندانی که در محیط محبوس خود تصویری از جامعه آشفته و آسیبپذیر بیرون را بازنمایی میکند. تصویری از فقر و اعتیاد و قاچاق و دزدی که همه در ذیل حس حقارت و حسرتهای ناشی از آرزوهای از دست رفته آدمها صورتبندی میشود. اما در دل این همه تلخی و تباهیها رد و رنگی از عشق پیدا میشود تا زندگی را شیرین کند. اما این عاشقانه در حبس، خود عشق را هم محبوس میکند تا مصداقی از این سخن حافظ شود: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها. در جایی پروانه (پریناز ایزدیار) به فرهاد (هوتن شکیبا) میگوید: «این چه دوست داشتنیه که برای رسیدن به هم باید خلاف کنیم.» قصه فیلم روایت همین غصه است. اینکه چگونه شرایط و محیط نابسمان و جبر اجتماعی میتواند رابطه عاشقانه را زخمی جرم و خلاف کند. فیلم از ریتم و تعلیق آفرینی درستی برخوردار است با بازیهای خوب و دیالوگهای تاثیرگذار اما اضافاتی دارد که زمان قصه را کش میدهد و با چند پایان مواجه میکند. «ملاقات خصوصی» را باید به لیست کم فیلمهای خوب جشنواره اضافه کرد.
۳ برگزیده از فیلم ملاقات خصوصی
📷ملاقات خصوصی به ما نشان میدهد که میتوان در دل الگوهای ظاهراً تکراری، مسیرهای نسبتاً تازهای را پیدا کرد. اولین فیلم بلند امید شمس، میتوانست یکی از همان فیلمهایی باشد که از «دغدغههای اجتماعی» فقط دفرمه کردن همهچیز، آزار دادن چشم تماشاگر با نمایش انواع عناصر بدریخت و کریه، و نمایش شخصیتهای منفعل و کرخت را یاد گرفتهاند. اما ملاقات خصوصی در مسیری دیگر حرکت میکند. امید شمس در اولین ساختهاش تلاش کرده تا یک رابطۀ عاشقانه را از دل تمام تباهیها بیرون بکشد و در این امر تا حد زیادی موفق عمل کرده است. عشق دو شخصیت اصلی باورپذیر از کار درآمده و اکثر تصمیمات آنها (حتی رادیکالترینشان) از انگیزههایی قابلدرک برخوردار است. شاید بتوان مشکل فیلم را در یکدست نبودن ریتم کلی فیلم دانست. داستان فیلم دیر راه میافتد و به نظر میرسد که شاید میشد برخی از موقعیتها را کمی فشردهتر کرد. با این وجود، ملاقات شرعی/خصوصی یکی از آثار قابلقبول جشنوارۀ امسال است که میتواند یکی از مدعیان کسب سیمرغ بلورین در چند رشته باشد.
۳ برگزیده از فیلم ملاقات خصوصی
📷فرار از زندان در عصر تکنولوژیهای ارتباطی جدید. سوژه جالبی که «ملاقات خصوصی» را با وجود خامدستیهایی که دارد به یک اثر دلچسب تبدیل میکند. همه چیز از یک عکس پروفایل شروع میشود. مردی تنها و در انزوا از آنسوی میلههای زندان پیامی عاشقانه مخابره میکند و تعریف و تمجیدش از عکس پروفایل یک دختر، شروعی درجه یک را برای یک رابطه عاشقانه و البته یک فیلم سینمایی رقم میزند. این شروع قدرتمند اما با کند شدن ریتم فیلم به ملالی مقطعی میانجامد؛ تا جایی که مخاطب احساس میکند قرار نیست شاهد ماجرای مهم دیگری باشد و میرود تا ارتباطش را قطع کند، اما بالاخره به جریان میافتد؛ دیر اما به بهترین شکل ممکن.
«ملاقات خصوصی» در میان داستانهای نخنما و تکراری اخیر که فقط پرداختی جدید دارند، مخاطبانش را به لحاظ ایده شگفتزده میکند و از عملیات ویژهای در زندان پرده برمیدارد. باندی متشکل از زندانیهایی که پشت میلهها با کمترین امکانات، معاملات پیچیدهای شکل میدهند و صاحب ثروتهای کلان میشوند. با گره خوردن فعالیتهای این باند با زندگی دختری ساده و عاشقپیشه از طبقه فرودست، داستان به جاهای جذابتری کشیده میشود. با این میانه حسابشده، همه چیز مهیاست برای اینکه پایانی درخشان رقم بخورد اما فیلم درست در همین نقطه آسیب میبیند. تلاش کارگردان برای خلق یک پایان خوش، به ضررش تمام میشود و ابهت فیلم را تقلیل میدهد. نهایتا این حسرت را در مخاطب ایجاد میکند که ای کاش فیلم را در همان نقطه اوج رها کرده بود.
۳ برگزیده از فیلم ملاقات خصوصی
همه چیز درباره جشنواره فجر ۱۴۰۰
امید شمس کارگردان: همه شخصیتهای این فیلم در شرایطی قرار میگیرند که متعلق به آن نیستند و حالا همگی در زندان با یکدیگر رو به رو میشوند. ما برای پروژهای کاری در زندانها مشغول به کار بودیم که در آنجا شاهد واقعیاتی بودیم که ما را به سمت نگارش این فیلمنامه سوق داد. محلهای که در فیلم میبینید محل زندگی خود من بود و چون من خودم در جنوب تهران بزرگ شدم؛ دوستان بسیاری داشتم که در زندان بودند و در زیست شخصی خودم شاهد این ماجراها بودم. به این فکر میکردیم که کار ما بستری عاشقانه دارد و سعی کردیم از چیزهایی که ما را از این فضا دور میکند اجتناب کنیم. باید بگوییم که این فیلم ماحصل کاری گروهی است.
رویا تیموریان: من با خواندن فیلمنامه متوجه میشوم که فیلم ارزش همکاری دارد و یا خیر. من به جوانان امید بسیاری دارم و دیواری میان خودم و آنها نمیبینم و دوست دارم که با آنان همکاری و تعامل داشته باشم. امید شمس آینده درخشانی خواهد داشت.
هوتن شکیبا: این کاراکتر بسیار از من دور بود. برای نزدیک شدن به نقش سری به زندان زدم و به تماشای مستندهای مختلف نشستیم. چیزی که برای من نقطه عطف احساسی بود این بود که بعد از کار ما افرادی در این زندان محبوس میشوند که بهلحاظ احساسی حال بد و تلخی داشتند.
پریناز ایزدیار: این فیلم شاید فقط از نظر لوکیشن به «ابد و یک روز» شبیه است اما شخصیت ۲ کاراکتر بسیار از هم فاصله دارند. من با کارگردان کار با تعامل توانستیم به شخصیتی که در فیلم بود، برسیم.