صب پاشدم دیدم تخممرغ نداریم. گفتم چی بخورم که پروتئین داشته باشه یادم افتاد عدسی از شب قبل مونده، همونو گرم کردم و خوردم.
یکم گلدوزی کردم و راه افتادیم رفتیم باغ. و چقدررر بد بود گرما، کم آبی، همه جا خاک... درختا نیاز به سمپاشی دارن و اصلااا باغ آدمو جواب میکرد. یکم شاتوت گرفتم و سراندر پامو قرمز کردم. خسته و گرمازده برگشتم خونه...
دوش گرفتم و ناهار درست کردم.
کم مونده لای نون و پنیرمم مرغ بذارم 😀
امروز استراحت کردم ولی معده دردی که از ظهر اومده سراغم اجازه نداد تا خوب خستگی از تنم بره.
تو ماشین زبان خوندم. عصر هم ورزش کردم. و عجب چیزیه این آپ دو روزه تمرین میکنم باهاش و کاملا عضلات شکمم رو درگیر کرده. تمریناتش واقعا عرق آدمو درمیاره و نفس خوبی میخواد. فکرشم نمیکردم تا این حد باشه و راضی هستم.
خب بازم مثل سریهای قبل باید سعی کنم قبل از شام گزارش روزانمو بنویسم. اینجوری آخر وقتی چیزی به ذهنم نمیرسه و فقط میگه تمومش کن تمومش کن من خوابم میاد.
۱۴۸۰ کالری دریافتی و ۱۱۵ گرم پروتئین
روز دوم✅️