مهرداد، مرد میانسالی با موهای جوگندمی و چهرهای خسته، روی صندلی چوبی ایوان نشسته بود و به غروب آفتاب خیره شده بود. مرگ ناگهانی پدر، غمی سنگین بر دلش گذاشته بود. باغ پدری، با درختان بلند و کهنسالش، حالا بیشتر از همیشه سکوت و غم را فریاد میزد. اما این غم، با اختلافات میان او و برادرش، سیاوش، عمیقتر شده بود.
پدر، تمام اموالش، از جمله باغ و خانه اجدادی، را به نام مهرداد کرده بود. سیاوش که سالها در خارج از کشور زندگی میکرد و به تازگی بازگشته بود، معتقد بود که سهمی از این ارث به او نیز تعلق دارد. او مدعی بود که پدر در زمان تنظیم وصیتنامه، تحت تاثیر مهرداد بوده و تصمیم درستی نگرفته است.
بحثها و دعواهای بینتیجه، آرامش را از هر دو برادر گرفته بود. مهرداد به یاد صحبتهای دوست وکیلش، ستار، افتاد. ستار به او توصیه کرده بود قبل از هر اقدامی با یک وکیل متخصص در امور ارث مشورت کند. “حق با ستار است،” با خود اندیشید، “من به یک مشاوره حقوقی نیاز دارم تا بدانم اصلاً چه حقوقی دارم و چگونه میتوانم از آنها دفاع کنم. این موضوع آنقدر پیچیده است که به تنهایی از پسش برنمیآیم.”
نکته: مسائل مربوط به ارث میتواند بسیار پیچیده باشد. برای اطلاعات بیشتر و دریافت مشاوره حقوقی تخصصی، جستجوی آنلاین با کلمات مثل “ارث”، “وصیتنامه”، “تقسیم ارث”، “مشاوره حقوقی ارث” و یا مراجعه به سایت های وکلای خوب و متخصص در این زمینه توصیه میشود.