خیلی وقت ها انگار در یک چرخه تکراری از کارها گیر کرده ایم .دوست داریم زندگی مان تغییر کند .روابط بهتری بسازیم.رویاهامان رادنبال کنیم ولی انگار همه چیز قفل شده است.
برای رهایی و تبدیل به نسخه دلخواهمان اولین کار آزاد کردن ذهنمان از مشغله های بیهوده زندگی است.
چرا اینطور شد ؟چرا اینو گفت؟چرا محل نداد؟چرا بی تفاوت رد شد؟چرا تشکر نکرد؟و.................هزاران چرا که ذهنمان را درگیر خودش میکند وآنقدر درگیر این چراها می شویم که یادمان میرود طرح و برنامه ما برای زندگی چیز دیگری بود .
جالب این که کافی هست وارد این بازی شوید و هر چرا شاخه بعدی از افکار و همینطور گسترش میابد؟
و تمام روز وعمرمان را هدر می دهد.
بگذارید یک مثال واقعی بزنم همیشه دوست داشتم بعد از کارم عصرها باشگاه بروم.بعد می دیدم هرچند خستگی جسمی ندارم ولی نمی شود .برای حل این مسئله یک هفته سعی کردم کارهای روزانه ام را بنویسم.نوشتن کمک کرد تا بفهمم من ساعت های زیادی در روز غرق در افکار چرا هستم.
چرا او به من این حرف را زد؟چرا این سوال را پرسیدوکافی است وارد این بازی مسخره واعتیادآور شویم .
تصمیم گرفتم بعد از هر روز کاری یک پیاده روی ساده را قرار بدهم تا ذهنم آرام شود و بعد ببینم در برنامه روزانه ام چه کار مهمی دارم که باید در باقیمانده روز انجام بدهم.
به جای چرا ؟چه قرار دهید؟
چه کاری الان باید انجام بدهم ؟
چه مدت را باید صرف استراحت بکنم؟
چه خرید هایی امروز باید انجام شود؟
در این حالت دوم ضمن این که ذهنمان را از چرخه قربانی بودن چراهای بی جواب رها میکنیم .ضمنا کوچک کوچک کارهای تلمبار شده مان انجام میشود.و حس شادمانی انجام کارها جای حس قربانی بودن را می گیرد.ضمن اینکه این فرایند نیاز به استمرار و ادامه دادن دارد تا نتایج قابل مشاهده شود.
بهترینها را برایتان آرزومندم و امیدوارم این نکته را اجرا کنید ونظرتون را با من به اشتراک بگذارید.
مدیریت ذهن#افکار#مشغله ذهنی#زندگی#برنامه#