Mary Rahmany
Mary Rahmany
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

گرگیجه انتخاب رشته: مهندسی شیمی یا مهندسی کامپیوتر؟!

انتخاب رشته
انتخاب رشته
مقدمه

من همیشه به کارای عملی علاقه داشتم، تو درس ریاضی هم از همه درسام قوی تر بودم، حفظیاتم افتضاح بود اما قدرت تحلیل داشتم، می تونستم نتیجه ای رو‌ که می گیرم رو بسط بدم به مسایل بزرگتر.

اما از بچگی پیش یه دندونپزشک می رفتم که شبیه خالم بود، این خانم و دستیارش هر دو جوون و مجرد بودن. چون خالمم شاغل و موفق بود از همون موقع دلم می خواست یه دختر موفق و مجرد باشم. احساس می کردم استقلال خانم ها خیلی جذاب و دوست داشتنیه. فک کنم تقریبا کلاس چهارم بودم. از همون موقعها فک می کردم منم باید روی پای خود وایسم و دختر مستقل و موفقی بشم. از همون موقعها هم خیلی اهل کتاب و فیلمای عاشقانه نبودم، از کسایی هم که تواین فازا بودن فاصله می گرفتم.

کلا هم از همون موقع که رفتم مدرسه شاگرد زرنگ و شیطون بودم. اما از چهارم ابتدایی واقعا خیلی مصمم تر و جدی تر درس می خوندم. یه نکته مهمی که راجع به خودم باید بگم اینه که به دلایلی که در ادامه ماجرا بهش اشار ه می کنم خیلی برام کنکور و دانشگاه و رشته تحصیلی مهم بود. برای همینم تصمیم گرفتم که اطلاعات دقیقی راجع به رشته ای که قرار ه ادامه‌ش بدم بدست بیارم.

نكات طلايی انتخاب رشته
نكات طلايی انتخاب رشته
نکات طلایی انتخاب رشته

اول از همه اینکه به خاطر همون خاطره دندانپزشکی که قبلا گفتم دلم می خواست دندونپزشکی بخونم اما واقعا دیدن خون و جراحی به شدت اذیتم می کرد و علیرغم اصرار پدرم نرفتم سمتش.

از طرفی پدرم مهندس مکانیک بود با گرایش ساخت و تولید. همیشه از ابزار طراحی صنعتی شم خوشم میومد، خیلی باهاشون طرح های هندسی می کشیدم. برای همینم احساس می کردم می خوام مهندس مکانیک بشم؛ اما پدرم که متوجه علاقه من شد تصمیم گرفت منو با فضای کار صنعتی که خودش مشغول به کار بود آشنا کنه، خوب سر و صدا خیلی تو اون محیط زیاد بود تا جایی که من توضیحات پدرمو در مورد دستگاه ها به سختی می شنیدم.

از طرف دیگه چون معمولا کارخانجات صنعتی بیرون از شهرن احساس کردم شاید واقعا دلم نخواد تو همچین محیط هایی کار کنم، چون خیلی دور بودن پدرم از خونه و در دسترس نبودنش اذیت کننده بود برام.

از اون طرف دایی های من مهندس برق بودن؛ دایی کوچیکم که رابطه خیلی خوبی باهاش دارم مهندس برق الکترونیک بود. اونم خیلی زرنگ بود و دانشگاه سراسری قبول شده بود. یادمه که قبولی دانشگاهشو تو تلتکست تلویزیون دیدیم. فرداشم رفتیم روزنامه شو خریدیم. از همون موقع ها درس و کنکور و دانشگاه برام خیلی مهم بود.

در کنار علاقه من به مکانیک من به مسایل برقی هم علاقه داشتم، همیشه هم دلم می خواست به جای کار دستی کلاژ و امثالهم مدارای برقی درست کنم، یادمه که یه بار یه موتور برقی ساختم که مثل پنکه می چرخید و چراغاش روشن می شدن.

وقتی با داییم راجع به رشته برق صحبت کردم اون منو متوجه مفهوم انتزاعی کرد. من متوجه شدم که به مباحثی علاقه دارم که بتونم نتایجش رو ببینم و مهندسی برق این موتور برقی هایی که قبلا درست می کردم نیست و خیلی فراتر از این حرفاست؛ خوب پس نتیجه گرفتم که من نمی تونم عاشق رشته برق باشم.


بازم از یه طرف دیگه ما درس برنامه نویسی کیوبسیک هم داشتیم که برام خیلی جذاب بود و یادمه که یه بازی طوری نوشتم که شبیه مگس بود که حرکت می کرد، البته هیچ مانعی جلوش وجود نداشت. از اونجا احساس کردم که به برنامه نویسی علاقه دارم.

یه اتفاق خیلی جالبی که برام افتاده بود این بود که من همیشه از درس شیمی بدم میومد و همیشه هم نمره 16 یا 17 می گرفتم که رو معدلم تاثیر بدی میذاشت و همش برام سوال بود خوب اصلا من چرا باید شیمی بخونم؟! تا اینکه پیش دانشگاهی که مدرسه مو عوض کردم یه معلم شیمی داشتیم که بازنشسته بود و همه می گفتن عالی درس میده، یه کاری کرد وقتی من می رفتم کلاس کنکور استاده گفت تو نمی خواد بیای کلاس !!! یعنی یه جوری عاشق شیمی شدم که برای تفریح تست شیمی می زدم.

یه سری تحقیقات هم در مورد رشته صنایع انجام داده بودم، می دونستم تقریبا به چه مباحثی می پردازه و خب! متوجه شدم که مباحث مدیریت پروژه ای خیلی نظرمو جلب می کنه.

حالا مونده بودم سر دو راهی خیلی بزرگ و بی ربط: مهندسی شیمی یا مهندسی کامپیوتر؟!!!!

بلاخره چه تصمیمی گرفتم؟
هدف غایی و نهایی مسیر تحصیلی
هدف غایی و نهایی مسیر تحصیلی


حتی نمی دونستم تو کامپیوتر کدوم گرایش رو انتخاب کنم، بالاخره با توجه به همه داستان هایی که بالا براتون گفتم و با پیش زمینه دیدگاهم نسبت به مدیریت پروژه رشته فناوری اطلاعات رو انتخاب کردم. چون متوجه شدم یه رشته میان رشته اییه که هم مباحث برنامه نویسی داره هم مدیریتی!

خلاصه دیگه هدف غایی و نهایی رو انتخاب کردم!!!!

انقدر برای IT خوندن مصمم بودم که یه سال پشت کنکور موندم تا حتما همین رشته رو قبول شم.

در مورد پروسه دانشگاه هم تو یه پست دیگه مفصل غر می زنم.

خلاصه مطلب اینکه علوم مختلفی رو محک زدم تا بتونم راه بهتر برای خودم انتخاب کنم، قطعا بهترین راه نبوده اما من تلاش زیادی کردم تا بهش برسم.

اینکه رشته های مختلف رو محک زدم باعث شد دید میان رشته ای پیدا کنم، که خوب خیلی به کاری که الان دارم انجام میدم یعنی دیجیتال مارکتینگ ربط داره و باعث شده واقعا از انجامش لذت ببرم. در مورد مبحث دیجیتال مارکتینگ مفصل تو پستای بعدی توضیح میدم.

انتخاب رشتهمهندسی فناوری اطلاعاتفناوری اطلاعات
. ماری رحمانی #ماری_رحمانی Mary Rahmany #MaryRahmany
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید