آزتمیس؛
آزتمیس؛
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

رمان ا. ت و جئون جونگ کوک.

معرفی؛

سلام من ا. ت هستم و 22 سالمه و درس میخونم و دانشگاه ترم 2 هستم.

سلام من جونگ کوک ام، 25 سالمه و مثل ات درس میخونم و ترم 2 ام؛کمی دیرتر رفتم دانشگاه."من و ا. ت دوست صمیمی هستیم""

"علامت کوک♡|علامت ات☆

" پارت¹"

☆ مثل همیشه با صدای روی مخ ساعت گوشیم از خواب بیدار شدم

امروز هیچ حوصله ای نداشتم ولی باید میرفتم دانشگاه چون امتحان هم داشتیم.

بعد از انجام کار های بهداشتی اماده شدم و زنگ زدم به جونگ کوک تا بیاد دنبالم و باهم بریم دانشگاه.

♡با بی حوصلگی از خواب بیدار شدم و کار هام رو انجام دادم

سریع لباس فرم پوشیدم و کیفم رو برداشتم که برم دنبال ا. ت، همینکه از خونه زدم بیرون گوشیم زنگ خورد، اوه ا.ت بود

جوابش رو دادم و گفتم: بیا بیرون من نزدیکه خونه هستم.

☆بعد 4بوق بلاخره کوک جواب داد و گفت بیا بیرون نزدیک خونه ام

من رقتم بیرون و منتظر موندم که جونگ کوک بیاد تا باهم بریم دانشگاه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بابت غلط املایی ها ببخشید چک نکردم ببینم کجاش غلطه درست کنمـ

میدونم خیلی کوتاهه فکر کردم شاید خوب نیاشه پس اول خواستم نظر شما رو بپرسم که ادامه بدم یا پاکش کنم.

اولین باره دارم مینویسم و فک نمیکنم خیلی خوب شده باشه.






جونگ کوک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید