عدالت طلبی ،مساوات ،انصاف و تمامی صفاتی که خوبی تلقی میشود همه صفاتی هستند که انسان ها دوست دارند به دنبال این صفات باشند و خیلی از مجموعه ها و گروها به دنبال همین هستند که یکی از این صفات را ترویج دهند که البته ممکن است در اساسنامه و آیین نامه این مجموعه ها به طور دقیق این کلمه و صفات ذکر نشده باشد اما عموما دنبال همین صفات هستند و مدت ها و ماها و سال ها سردرگم هستند که قالب سازی کنند و برای هرکدام از این صفاتی که حاوی دچار امتداد اجتماعی هست قالب سازی و اجرایی کنند اما از حلقه های میانی که میتوان به رشد جامعه و محیط اطراف اشاره کرد تشکل های دانشجویی آمد جدا از اینکه در جوانی و دانشجویی شوق و انگیزه بیشتر است و واقعا باید به کار گرفته بشود و دغدغه های برای دانشجو پیش بیاید و شاید بتوان گفت انسان بی دغدغه انسان مرده ای است که جنس دغدغه های یک دانشجو عموما نوعی از دغدغه های کلان و اجتماع هست و خودش رو منحصر به تحصیل و تمرین و درس نمی‌داند و بهتر است بگوییم جوامع زمانی رشد میکنند که هر فرد خود را نیازمند رشد ببیند و در این رشد دانشجو و دانشگاه میتواند به این حرکت سرعت ببخشد و البته حرکت هایی که این مجموعه ها دارند خلا هایی هم همراه هست که میتوان به الگو سازی هایی که درست تبین نشده است اشاره نمود و یا تقویت بنیه معرفتی و در خیلی از گروه ها و تشکل ها این موارد به درستی شکل نگرفته است کما اینکه تقویت بنیه معرفتی از مسئول پایه ای برای یک دانشجو است و در اصل اگر بخواهم خلاصه عرض کنم وظیفه دانشجو پیش بردن درس و معنویت و مسائل سیاسی جامعه است که البته ممکن است به معنویت در این تشکل ها کم پرداخته بشود که البته بنظرم تقویت بنیه معرفتی در این زمینه خیلی کمک میکند که همین تقویت بنیه معرفتی و معنوی صحیح است که منجر به دغدغه اساسی جامعه و موضع گیری های صحیح در افراد و مجموعه های دانشجویی میشود
