برکت ، رزق ، انفاق
به نظر من تئوری برکت یا رزق یا انفاق یک تئوری معنوی است، انفاق به معنی ظرف را خالی کن تا پرتر بشود. این نظریات نظریاتی نیستند که با قوانین علوم تجربی طبیعی یا انسانی قابل تبیین باشند.
در نظریه برکت می گوید ما هر دو یک کار مشابه به لحاظ فیزیکی انجام می دهیم ، اما جهان هستی یکی از این دو کار را نشو و نما یعنی روئیدگی و بالیدگی میدهد و دیگری را نمیدهد. این نظریه از عهد عتیق در آیین های غربی وجود داشته است و از زمان کنفوسیوس در چین هم وجود داشته است.
هنوز هیچ نظریه حتی در روانشناسی نمی تواند بگوید چه کارهایی نشو و نمای کیهانی پیدا می کند و چه کارهایی نشو و نمای کیهانی پیدا نمی کند.
در نظریه رزق می گوید ممکن است هر دوی ما ماهی سه میلیون درآمد داشته باشیم، یعنی هر دو اگر مسئله مالکیت باشه ، مالکیت ما به لحاظ اقتصادی مساوی است. و فرض هم بکنید در یک شبکه مناسبات اجتماعی زندگی می کنیم. یعنی در یک جامعه با همان بیکاری و تورم و اقتصاد هر دو زندگی می کنیم. ولی یک وقت می بینید شما سه میلیون به صورت کامل رزق شما شد، ولی دیگری ۵۰۰ هزار تومن هم رزق او نشد و دو میلیون و نیم دیگر از گلوی دیگری پایین نرفت. یعنی شما با این سه میلیون کاری انجام میدهید که دیگری با ۳۰ میلیون هم نمی تواند انجام بدهد. مثلاً دیگری سه یک میلیون دارد ولی پانصد هزار تومانش خرج بیماری بچه اش میشود و ۲۰۰ هزار تومانش هم داخل تاکسی جا می گذارد و در یک معامله کسی یک میلیون کلاه سرش می گذارد و انگار دو میلیون و نیمش هدر رفت ،ولی برای شما چنین مسائلی پیش نمی آید. نظریه رزق میگوید مالکیت هیچ ربطی به تمتع (برخورداری یافتن) ندارد. ممکن است کسی مالکیتش ده برابر من باشد، ولی تمتعاش یک دهم من باشد. پس ممکن است با وجودی که پولی دست تو می آید، ولی رزق تو نیست ، یعنی عائد تو نمی شود.
نظریه انفاق یعنی اینکه تو این ثروتی که داری را بده و به محض اینکه یک ظرفی را تو با اراده خودت خالی کردی، حتماً پرتر از قبل می شود. مثلا تو این ۱۰ میلیون را بده و حتماً یازده میلیون به تو بر می گردد. اینجا اصلا بحث استحقاق و عدم استحقاق نیست، بلکه یک نوع رایگان بخشی در هستی برقرار هست. پس وقتی هستی به طور رایگان می دهد، تو هم به هستی رایگان برگردان، آن وقت می بینی که هستی باز بیشتر به تو بر می گرداند.
اینها قوانین معنوی هستند که مثلاً با روانشناسی قابل تبیین نیستند، ولی انگار واقعیت دارند.