سلام استاد
من نیکان نظری هستم و این هم تکلیف من درباره ی یکی از سر فصل های ده باور بی اساس علم مدرن.
ارشد دانشهای تجربی بهویژه از عصر رنسانس، جهانشناسی اندیشمندان یز متحوّل گردید. به لحاظ روششناسی از دو منظر میتوان به این موضوع پرداخت: 1. نگاه تاریخمدارانه. این موضوع در یک بستر تاریخی میان متفکران مطرح شده است و عمری به بلندای فلسفه دارد. عبارت «نخستین دانشمندان و فیلسوفان، طبیعتگرا بودند» نشان از ارتباط اتصال آغازین اندیشه و جهان دارد. ترسیم دقیق و بررسی همهجانبه این مسأله، نیازمند پژوهشهای تاریخی است. 2. نگاه مسأله محور. در این منظر صرفنظر از جنبههای تاریخی میتوان به چیستی نگرش مکانیکی پرداخت و آن را ارزیابی نمود. این بحث در جوامع خداباور مخصوصاً مسلمانان، صرفنظر از جنبههای نظری یک ضرورت دینمدارانه است و پیامدهای اخلاقی و عملی فراوانی به دنبال دارد. همچنین بدون منقحسازی این بحث نمیتوان فهم درستی از توحید ربوبی و افعالی داشت. در این مقاله تلاش براین است که با بهکارگیری هر دو روش، به نگرش مکانیکی به جهان پرداخته شود. بنیاد نگاه مکانیکی به جهان به نحو منسجم از عصر رنسانس در میان برخی متفکران غربی شکل گرفت. اما آنچه در فضای اندیشه فلسفی غرب جدید اتفاق میافتد، صرفاً مسایل نوپدید و بیارتباط با اندیشههای کهن نیست؛ ریشههای این نگرش را میتوان در لابلای تفکر اندیشمندان عهد باستان پیدا کرد. با توجه به برخی شباهتها و نقاط اشتراک این نگرش با طبیعتگرایی دوره باستان، لازم است به عنوان پیشدرآمد به طبیعتگرایی پرداخته شود. بدون تحلیل نگاه طبیعتگرایانه به جهان نمیتوان به ریشهها و بنیادهای مفهومی نگرش مکانیکی پی برد. بدون تردید نگاه طبیعتگرایانه نقطه آغاز نگرش مکانیکی محسوب میگردد. به همین منظور در ابتدا لازم است تصویری از فضای فکری طبیعتگرایان عهد باستان ارائه شود تا ریشهها و نشانههای نگرش مکانیکی عصر جدید هویدا گردد. بنابراین در این جستار، ابتدا به سنجش سخنان اندیشمندانی که خواسته یا ناخواسته موجب پیدایی و رشد اندیشه مکانیکی به جهان شدند، برآمده و سپس به تحلیل پیامدهای نظری و عملی چنین نگاهی میپردازیم.
معنای اصطلاحی نگرش مکانیکی
نگرش مکانیکی تبیین یک پدیده با توسل به علل طبیعی آن است. این نگرش در مقابل تبیین غایی قرار دارد. در تبیین غایی یک رخداد، اهداف آن مورد نظر است، ولی در تبیین مکانیکی، مهم، ارایه علت یک رخداد و پدیده است و تبیی با توسل به علت است، نه غایت. تبیین مکانیکی را میتوان همان تبیین با قوانین طبیعی دانست، زیرا تبیین با توسل به قانون و با توسل به علت یک چیز است. از طرفی تبیین علمی و مکانیکی نیز همساناند؛ زیرا یک پدیده هنگامی از لحاظ علمی تبیین میشود که علت آن به دست آید و هر تبیینی که بخواهد علمی قلمداد شود، باید مکانیکی نیز باشد. به عنوان مثال، تبیین ساخت یک قطعه صنعتی، هم تبیین غایتشناسانه میتواند داشته باشد و هم تبیین مکانیکی. معمولاً دانشمندان علوم تجربی که میخواهند از رخدادهای عالم طبیعت تبیین علمی و علّی و مکانیکی ارایه دهند، به تبیین غایی توجه ندارند و آن را با تبیین علّی و مکانیکی مانعه الجمع میدانند. نگرش مکانیکی مرادف با نگرش علمی است و منظور این است که باید در هر پدیدهای به دنبال علت طبیعی آن بود. علم تجربی به کلی مکانیکی است و پیشرفتهای علمی این امر را تغییر نداده است. اساس جهانبینی علمی نوین این است که هر جزء کوچکی از وادث دنیا با قوانین ثابت طبیعی متعین میشود. اگر دانه شنی با یک مولکول به اندازه یک هزارم میلیمتر از جای خود حرکت کند، این حرکت اولاً قابل پیشبینی است، ثانیاً این حرکت معلول حرکتهای طبیعی پیشین است. این فرض اساسی علمی از قرن هفدهم به بعد است که جزئی از ذهنیت ناخودآگاه انسان امروزی شده است. این امر جایی برای فعل خدا باقی نمیگذارد
همه رویدادها ناشی از علتهای طبیعی هستند؛ به این معنا که علم در همه جا علتهای طبیعی پدیدهها را جایگزین علتهای فوق طبیعی کرده است. امروزه یک قاعده کلی ثابت در علم پیدا شده است که هیچ علت فوق طبیعی را در جهان نباید پذیرفت، حتی اگر پدیدهای در حال حاضر تبیین نشده است، هرگز نباید آن را به عنوان موردی از فعل الهی قلمداد کرد؛ بلکه باید همیشه مسلم انگاشت که برای آن علت طبیعی وجود دارد که باید در جستجوی آن بود
در نگرش مکانیکی مفاهیمی نظیر جرم، وزن، حرکت، سرعت، مقدار، شتاب، امتداد و... معیار شناخت جهان طبیعت است و همه چیز با وجود این مفاهیم تبیین میگردد. آنچه در طبیعت وجود دارد و روابطی که فیمابین اجزای طبیعت است، میتوان با بیان ریاضی و با کمک این مفاهیم تحلیل کرد. اما علت غایی چیزی نیست که در بیان ریاضی بگنجد، و از اینرو، تابع تفیرهای مختلف میشود. بنابراین علمی نیست. طبیعت با قلم ریاضی نگاشته شده و ریاضیوار است و بحث از علت غایی که در آن سخن از «برای چه» و «به چه منظور» طرح میشود، خارج از حوزه علم است. علم چگونگی را بیان میکند و این دو نگرش ناسازگار به نظر میآید.
نگرش مکانیکی نه تنها در قلمرو فیزیک بلکه در فرایندهای حیاتی نیز وجود دارد و به تعبیر استیس، «اغلب زیستشناسان نیز ماشینانگارند»