نیکان نظری
نیکان نظری
خواندن ۴ دقیقه·۵ ماه پیش

تکلیف کلاس علم و هنر و تجربه

سلام استاد

من نیکان نظری هستم و این هم تکلیف من درباره ی یکی از سر فصل های ده باور بی اساس علم مدرن.

ارشد دانش­های تجربی به­ویژه از عصر رنسانس، جهان­شناسی اندیشمندان یز متحوّل گردید. به لحاظ روش­شناسی از دو منظر می­توان به این موضوع پرداخت: 1. نگاه تاریخ­مدارانه. این موضوع در یک بستر تاریخی میان متفکران مطرح شده است و عمری به بلندای فلسفه دارد. عبارت «نخستین دانشمندان و فیلسوفان، طبیعت­گرا بودند» نشان از ارتباط اتصال آغازین اندیشه و جهان دارد. ترسیم دقیق و بررسی همه­جانبه این مسأله، نیازمند پژوهش­های تاریخی است. 2. نگاه مسأله محور. در این منظر صرف­نظر از جنبه­های تاریخی می­توان به چیستی نگرش مکانیکی پرداخت و آن را ارزیابی نمود. این بحث در جوامع خداباور مخصوصاً مسلمانان، صرف­نظر از جنبه­های نظری یک ضرورت دین­مدارانه است و پیامدهای اخلاقی و عملی فراوانی به دنبال دارد. همچنین بدون منقح­سازی این بحث نمی­توان فهم درستی از توحید ربوبی و افعالی داشت. در این مقاله تلاش براین است که با به­کارگیری هر دو روش، به نگرش مکانیکی به جهان پرداخته شود. بنیاد نگاه مکانیکی به جهان به نحو منسجم از عصر رنسانس در میان برخی متفکران غربی شکل گرفت. اما آنچه در فضای اندیشه فلسفی غرب جدید اتفاق می­افتد، صرفاً مسایل نوپدید و بی­ارتباط با اندیشه­های کهن نیست؛ ریشه­های این نگرش را می­توان در لابلای تفکر اندیشمندان عهد باستان پیدا کرد. با توجه به برخی شباهت­ها و نقاط اشتراک این نگرش با طبیعت­گرایی دوره باستان، لازم است به عنوان پیش­درآمد به طبیعت­گرایی پرداخته شود. بدون تحلیل نگاه طبیعت­گرایانه به جهان نمی­توان به ریشه­ها و بنیادهای مفهومی نگرش مکانیکی پی برد. بدون تردید نگاه طبیعت­گرایانه نقطه آغاز نگرش مکانیکی محسوب می­گردد. به همین منظور در ابتدا لازم است تصویری از فضای فکری طبیعت­گرایان عهد باستان ارائه شود تا ریشه­ها و نشانه­های نگرش مکانیکی عصر جدید هویدا گردد. بنابراین در این جستار، ابتدا به سنجش سخنان اندیشمندانی که خواسته یا ناخواسته موجب پیدایی و رشد اندیشه مکانیکی به جهان شدند، برآمده و سپس به تحلیل پیامدهای نظری و عملی چنین نگاهی می­پردازیم.

معنای اصطلاحی نگرش مکانیکی

نگرش مکانیکی تبیین یک پدیده با توسل به علل طبیعی آن است. این نگرش در مقابل تبیین غایی قرار دارد. در تبیین غایی یک رخ­داد، اهداف آن مورد نظر است، ولی در تبیین مکانیکی، مهم، ارایه علت یک رخ­داد و پدیده است و تبیی با توسل به علت است، نه غایت. تبیین مکانیکی را می­توان همان تبیین با قوانین طبیعی دانست، زیرا تبیین با توسل به قانون و با توسل به علت یک چیز است. از طرفی تبیین علمی و مکانیکی نیز همسان­اند؛ زیرا یک پدیده هنگامی از لحاظ علمی تبیین می­شود که علت آن به دست آید و هر تبیینی که بخواهد علمی قلمداد شود، باید مکانیکی نیز باشد. به عنوان مثال، تبیین ساخت یک قطعه صنعتی، هم تبیین غایت­شناسانه می­تواند داشته باشد و هم تبیین مکانیکی. معمولاً دانشمندان علوم تجربی که می­خواهند از رخ­دادهای عالم طبیعت تبیین علمی و علّی و مکانیکی ارایه دهند، به تبیین غایی توجه ندارند و آن را با تبیین علّی و مکانیکی مانعه الجمع می­دانند. نگرش مکانیکی مرادف با نگرش علمی است و منظور این است که باید در هر پدیده­ای به دنبال علت طبیعی آن بود. علم تجربی به کلی مکانیکی است و پیشرفت­های علمی این امر را تغییر نداده است. اساس جهان­بینی علمی نوین این است که هر جزء کوچکی از وادث دنیا با قوانین ثابت طبیعی متعین می­شود. اگر دانه شنی با یک مولکول به اندازه یک هزارم میلیمتر از جای خود حرکت کند، این حرکت اولاً قابل پیش­بینی است، ثانیاً این حرکت معلول حرکت­های طبیعی پیشین است. این فرض اساسی علمی از قرن هفدهم به بعد است که جزئی از ذهنیت ناخودآگاه انسان امروزی شده است. این امر جایی برای فعل خدا باقی نمی­گذارد

همه رویدادها ناشی از علت­های طبیعی هستند؛ به این معنا که علم در همه جا علت­های طبیعی پدیده­ها را جایگزین علت­های فوق طبیعی کرده است. امروزه یک قاعده کلی ثابت در علم پیدا شده است که هیچ علت فوق طبیعی را در جهان نباید پذیرفت، حتی اگر پدیده­ای در حال حاضر تبیین نشده است، هرگز نباید آن را به عنوان موردی از فعل الهی قلمداد کرد؛ بلکه باید همیشه مسلم انگاشت که برای آن علت طبیعی وجود دارد که باید در جستجوی آن بود

در نگرش مکانیکی مفاهیمی نظیر جرم، وزن، حرکت، سرعت، مقدار، شتاب، امتداد و...  معیار شناخت جهان طبیعت است و همه چیز با وجود این مفاهیم تبیین می­گردد. آنچه در طبیعت وجود دارد و روابطی که فیمابین اجزای طبیعت است، می­توان با بیان ریاضی و با کمک این مفاهیم تحلیل کرد. اما علت غایی چیزی نیست که در بیان ریاضی بگنجد، و از این­رو، تابع تفیرهای مختلف می­شود. بنابراین علمی نیست. طبیعت با قلم ریاضی نگاشته شده و ریاضی­وار است و بحث از علت غایی که در آن سخن از «برای چه» و «به چه منظور» طرح می­شود، خارج از حوزه علم است. علم چگونگی را بیان می­کند و این دو نگرش ناسازگار به نظر می­آید.

نگرش مکانیکی نه تنها در قلمرو فیزیک بلکه در فرایندهای حیاتی نیز وجود دارد و به تعبیر استیس، «اغلب زیست­شناسان نیز ماشین­انگارند»

علمجهان بینیطبیعت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید