<<مریم گل دست>>
تحلیل و بررسی درخت گردو(بمباران شیمیایی)
نقد و بررسی فیلم《درخت گردو》
این فیلم درباره بمباران شیمیایی سردشت توسط صدام حسین است. فاجعه تاریخی که سرنوشت بسیاری از انسان ها را برای همیشه تغییر داد. با کارگردانی محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم هایی مثل ماجرای نیمروز و رد خون_ایستاده در غبار_لاتاری
داستان در مورد بمباران شیمیایی سردشت است واقعهای که از آن بهعنوان نخستین مورداستفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ یاد میشود. در این واقعه، بیش از 100 نفر کشته و حدود 8000 هزار نفر نیز مجروح شدند که تا به امروز نیز عوارض استشمام گازهای شیمیایی در ریه آنها زندگی عادیشان را مختل کرده است. پرداختن به این سوژه ایده بسیار بکری بود که محمدحسین مهدویان میتوانست بر اساس آن فیلمی تأثیرگذار بسازد.
وقتی خفهگی آغاز میشود و تاولها ظهور میکنند باید تا انتها ادامه داد. باید نفس را بُرید و باید بیرحم بود… همین نکته است که فیلمِ درختِ گردو را برای من تبدیل میکند به یکی از جسورانهترین آثارِ کارگردان و سالهای اخیر که نابودی یک بهشت را با عوارض جنگ تصویر میکند.
محمدحسین مهدویان در «درخت گردو» دوباره به سبک و سیاق فیلمسازی موردعلاقه خود بازگشته و روایت «شبه مستند» از تاریخ را پیش گرفته است.فیلم «درخت گردو»، براساس یک داستان غمانگیز و واقعی، از زندگی قادر مولانپور است پدر سه شهید و همسر شهید. زمانی که قادر به سرکار رفته بود بمباران شیمایی اتفاق میافتد و همسر و فرزندان قادر، مالمال، ناصر و شهین، که به علت استنشاق و مجاورت با گاز سمی، دچار سوختگی و تاولهای پوستی شدیدی شدهاند، برای ادامه معالجه به تبریز منتقل میشوند.اما در نهایت هر سه فرزند قادر در عرض مدت کوتاهی شهید میشوند و همسر قادر هم که در بیمارستان هست از دکتر میخواهد هر طور هست فرزندش را نجات دهد اما خودش شهید میشود و قادر تا مدتی نمیتوانست دختر متولد شده اش را بپذیرد چون او را مقصر مرگ همسرش میدانست ولی بعد از مدتی به دنبالش در بهزیستی میرود ولی او را پیدا نمیکند و تا آخر عمرش دنبال اون میگردد ژینا دختر قادر که نماد زندگیست هرگز در زندگی و زنده بودن قادر نتوانست کنارش باشد و سرانجام قادر در تنهایی از دنیا میرود
یک درخت طعنهای به مفهوم درخت زندگی. و تولد و مرگ.درخت گردو بعنوان درختی کهن نمادی است براصالت و پیشینه یک ملت( مردم کرستان ) است.
در شروع فیلم داستان مردی درحال مرگ را از زبان هما با بازی مینا ساداتی میشنویم و با سفری به گذشته و دوربین سوم شخصِ حال و هوای انسانهای در زندگی روزمره و خوشی را میبینیم تا قبل از بمباران شیمیایی و پس از آن پدری را میبینیم که در تلاش برای نجات جان سه فرزند خردسالش و زن پا به ماهش است.شاید انتخاب این راوی کار درستی نبوده، راوی باید دانای کل بی طرفی باشد که به دور از احساسات، وقایع را تعریف کند، اما از آنجا که هما در این داستان بی طرف نیست، نوع روایتش فیلم را به سمت مرثیه سرایی میبره.که با نریشن هایی که زیاد مفید نبودند.
یکی از تصویرهای خوب و سینمایی جایی است که قادر بچهاش را روی دست میگیرد تا بلندتر از همه زیر آب منبع شسته شود تا شاید شیمیایی اثر کمتری روی او بگذارد. یک آرزوی محال. پایانبندی فیلم و اشارهاش به اینکه حالا هر شادی دخترانهای ما را یاد ژینا و این داستان میاندازد هم اشاره خوبی است. آن هم در حالی که نریشن فیلم ازضعفهای فیلم به شمار میرود و از چنین فیلمی انتظار نمیرفت.
بدون پیمان معادی فیلم «درخت گردو» نمیتوانست تا این حد تاثیرگذار ظاهر شود. استانداردهای بازیگری را با نقشآفرینیاش تغییر داده است. جوری که بار سنگین اندوه را با چهرهاش نمایش میدهد و قامتی که مشخص است دارد خم میشود اما سعی میکند خودش را حفظ کند و سر پا بماند.
واقعا در حین پخش فیلم احساسات هر فردی باهر سن وسالی رو برمیانگیزه و ضربات عاطفی سرکوب کننده ای به ادم وارد میکنه.
به طور کلی در فیلمهای مهدویان ،در هر برهه زمانی داستان فیلمهایش واقعیت و حقیقت اتفاقات را می توان یافت بدون هیچ اغراق یاتصنعی بودن.
البته اختلاف سطح بازی پیمان معادی و مهران مدیری با آن لکنت مبتدیانه و مصنوعی هم تاثیر شگرفی داشته و هرچقدر بازی و گویش کردی معادی قابلدرک واقعیت پذیر و تحسین برانگیز است، اجرای مدیری غیر قابل درک و دافعه برانگیز از آب درآمده است.
سالها بعد، در دادگاه لاحه، دادگاهی علیه این جنایات غیر انسانی تشکیل شد و رای آن، فقط 17 سال حبس برای تاجری هلندی بود که این مواد شیمیایی را به صدام حسین فروخته بود.
نقد منفی این فیلم آن است که در هیچ کجا نامی از مقصر این ماجراها یعنی عراق و آمریکا و مظلومیت کشور ایران در ۸ سال دفاع مقدس گفته نشده و بیشتر تأکید بر موضوع مظلومیت کرد ها بوده تا جایی که فیلم با کولبران کرد که موضوعی متفاوت در رابطه با مسائل دیگریست آغاز می شود.و اینطور نقد هایی منفی در رابطه با بحث قومیتی پیش می آید.ما همه یک ملت هستیم و این درد درد تمام ایران بوده و هست.
مظلومیت ایران در همه دورهها و دلسوز نبودن مجامع بینالمللی برای این کشور، مسئلهای روشن است که روایتهایی از این قبیل، مهر تاییدی بر آن هستند. ایران هیچگاه شروعکننده جنگی نبود و 8 سال در دفاع از تمامیت ارضی و جان ملتش در جنگی نابرابر حاضر شد و تلفات بسیار زیادی داد.همچنین نقش قادر و مفاهیمی که شخصیت او به مخاطب منتقل میکند، مثل فداکاری، شجاعت، خانواده دوستی و... مفاهیم ارزشمندی هستند.
درخت گردو به لحاظ سینمایی یک فیلم آخرالزمانی درخشان است و به لحاظ احساسی فیلمی ملی که مردم را به هم نزدیک میکند. ما در چشیدن رنج جنگ شریک بودهایم و این فیلمی علیه فراموشی است. پیام فیلم این است که درخت گردو فیلم مهمی است و در مورد موضوع بسیار مهمی سخن میگوید که حتما باید در خاطر و حافظه تمام ایرانیان و حتی جهانیان باقی بماند.