never mind
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

the hell

یه شب تاریک بدون

ستاره،ماه

یه شب آروم بدون

زوزه ی باد

یه شب سرد بدون

هیاهوی مردم

شبی که هیچکی دورم نباشه

فقط خودم بمونم

یه مشت قرص و یه تیغ چشمام و میبندم.

دیگه هیچی برام مهم نیس.

جز ازادی خودم؛جز رها شدنم

میخوای تا ابد توی این جهنم بسوزم

_چی جهنم برزخ؟! خخخ

همچین چیزیم مگه وجود داره .

من که همین الانم دارم تو جهنم دست و پا میزنم

آروم چشمام بسته شد،جلوی نفس کشیدنم گرفته شد.

ارهههه همینه،همون چیزی که میخواستم.


من قبلا آدم خیلی بهتری بودم)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید