Yegane
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

اگر زن نبودم...

اگر زن نبودم...
یک گل پیچک سبز با گل های آبی رنگ بودم که بدون نگرانی از حرف های دیگران رشد می‌کرد، پیچ می‌خورد و بالا می‌رفت، مگر پشت سر یک گل پیچی چه چیزهایی می‌توان گفت؟؟ اینکه با سبزی و طراوت گل‌هایش جلب توجه می‌کند؟
یا که ممکن بود ملخ ها و شته ها برایم مزاحمت ایجاد کرده و مانع رشد طبیعی ام شوند و به بهانه ‌های مختلف از من تغذیه کنند.
شاید یک قویِ زیبا و سفید می‌بودم، که در تمام عمر سکوت کرده و و برخلاف میلش نقش یک عاشق پیشه را بازی می‌کند.
چرا که می‌دانست مخالفت ها شاید که واقعا جانش را به لبش می‌رساند..
یا قاصدکی سبک و رقصان در باد و خبررسان عشاق بودم، که زود بازنشسته شده و بجای همراهی با باد و سفرهای بسیار به اینجا و آنجا، خانه نشین شده؛
خبرها به گوشم می‌رسید که مرا متهم‌ می‌کردند به خبرچینی و سبک بودن..
خواستند ما را دفن کنند، اما غافل از اینکه ما بذر بودیم؛ من با خانه نشینی کاشته شده و
صد‌ها قاصدک دیگر را خلق می‌کنم.
اما حتم دارم که اگر زن نبودم...
یک مردبودم.

گاهی کمی می‌نویسم..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید
نظرات