شکل دادن به کار (shaping the work) یعنی قبل از اینکه کار را به یک تیم بدهیم شکل می دهیم.
شکل دهی در درجه اول یک کار طراحی است. یک طراحی تعاملی است که از دیدگاه کاربر مشاهده میشود. مشخص می کند که این ویژگی چه کاری انجام می دهد، چگونه کار می کند و در کجا با جریان های موجود مطابقت دارد.
برای شکل دادن نیازی به برنامه نویسی ندارید، اما باید از نظر فنی سواد داشته باشید. شما باید بتوانید قضاوت کنید که چه چیزی ممکن است، چه چیزی آسان و چه چیزی سخت است. دانش در مورد نحوه عملکرد سیستم به شما کمک می کند فرصت ها یا موانع را برای اجرای ایده خود ببینید.
همچنین شکل دهی یک کار استراتژیک است. ارائه راه حل مستلزم آن است که نسبت به مشکل انتقاد کنید. ما برای حل چه چیزی تلاش می کنیم؟ چرا مهم است؟ چه چیزی به عنوان موفقیت به حساب می آید؟ کدام مشتریان تحت تأثیر قرار می گیرند؟ هزینه انجام این کار به جای کار دیگری چقدر است؟
گروه کوچکی از سنیورها به موازات تیم های چرخه کار می کنند. آنها قبل از اینکه پروژه ای را آماده پیادهسازی در نظر بگیریم، عناصر کلیدی راه حل را تعریف می کنند. پروژهها در سطح مناسبی از انتزاع تعریف میشوند: آنقدر مشخص که تیمها بدانند چه کاری باید انجام دهند، در عین حال به اندازهای انتزاعی هستند که خودشان فضایی برای کار کردن جزئیات جالب دارند.
هنگام شکل دهی، کمتر بر روی تخمین ها تمرکز می کنیم و بیشتر روی نیاز خود تمرکز می کنیم. به جای اینکه بپرسیم انجام برخی کارها چقدر زمان می برد، می پرسیم: چقدر می خواهیم وقت بگذاریم؟ ارزش این ایده چقدر است؟
این وظیفه شکل دادن است: محدود کردن مشکل و دیزاین طرح کلی سولوشن که با محدودیت های نیاز ما مطابقت داشته باشد.
شما واقعاً نمیتوانید کار شکلدهی را برنامهریزی کنید، زیرا، کار بدون "شکل" خطرناک و ناشناخته است. به همین دلیل ما دو مسیر مجزا داریم: یکی برای شکل دادن، یکی برای ساختن.
در طول هر چرخه شش هفته ای، تیم ها در حال ساخت کارهایی هستند که قبلاً شکل گرفته است و شکل دهندگان (پروداکت منیجر و دیزاینر) در حال کار بر روی آنچه که تیم ها ممکن است در چرخه آینده بسازند، کار می کنند.