در این مقاله میخواهیم راجع به احمقها صحبت میکنیم. ممکنه که با دیدن این صفت کمی جا بخورید و به این فکر کنیم که چرا باید دیگران رو احمق بدونیم در صورتی که بارها تأکید کردیم دیگران بازتابی از اندیشههای ما هستند و ما خودمان رو در دیگران میبینیم.
کاملاً این صحبت درسته اما تمام انسانها مجموعهای از تمام صفات و خصوصیات هستند و این موضوع رو فراموش نکنیم که ما زمانی خودمون رو در دیگری میبینیم که اتصالی کرده باشیم؛ یعنی نسبت به حماقت دیگران ناراحت یا عصبانی و یا خوشحال باشیم.
یک واکنشی نسبت به صفات رفتارها و کلام دیگران داشته باشیم در غیر این صورت نسبت به دیگران خنثی هستیم و ما رو اذیت نمیکنن. نکتۀ مهم اینکه ناراحت نشدن و خنثی بودن نسبت به دیگران به معنای ندیدن نیست. ما دیگران رو میبینیم اما ناراحت نمیشیم و با آرامش رفتار میکنیم.
احمق به کسی میگن که نادان هست و یا به عبارتی دانا نیست؛ یعنی نمیدونه که باید چه کاری رو انجام بده و وقت مناسب برای انجام هر کاری رو تشخیص نمیده. کارها و رفتارهایی انجام میده که در نظر اکثر افراد درست و پسندیده نیست و جامعه و فرهنگ تأیید نمیکنه. گاهی حماقت مربوط به بخشی از اخلاق میشه و در بعضی از رفتارها نادانی میبینیم.
همونطوری که بارها گفتیم تمام انسانها مجموعهای از همۀ صفات مثبت و منفی هستند. هر انسانی اگه بتونه خصوصیات مثبت و منفی درونش رو بپذیره و در جهت درست و منطقی ازشون استفاده کنه میتونه به تعالی روحی برسه.
سعی میکنم از واژۀ احمق زیاد استفاده کنم تا حساسیتمون نسبت به این کلمه کم بشه. از بچگی در مدرسه و خانواده این کلمه رو زیاد شنیدیم. این صفت در مورد افرادی به کار میرفت که فراموش کار بودند و به تبع سن و سالی که داشتیم شاید کاملاً بدیهی بود.
اما انتظاراتی که از دانش اموز 7 ساله داشتند انقدر زیاد بود که به اشتباه احمق خطاب میشد. به همین دلیل و دلایل بسیار دیگه این کلمه یا صفت بیشتر از سایر صفات آزارمون میده و بهش واکنش نشون میدیم. در صورتی که میشه به راحتی از این خصوصیت هم عبور کرد.
واکنشهای زیادی میتونیم نسبت به افرادی که احمق هستند یا احمق فرض میشن، داشت که به برخی از این رفتارها اشاره میکنیم. رفتارهایی که میتونه کمککننده باشه و هم به خودمون و هم به دیگران کمک کنه تا این خصوصیت هم به راحتی پاکسازی بشه و دادههای مشترکش از ذهن و ضمیر ناخودآگاهمون پاک بشه.
وقتی شخصی با حرفی یا کلامی شما رو آزار میده و یا کاری میکنه که از نظر شما و بسیاری از افراد دیگه حماقت محسوب میشه. به این فکر کنید که در ابتدا نظر من مهم هست و نه دیگران. به عبارتی اینکه دیگران در موردش چی فکر میکنن مهم نیست من چگونه فکر میکنم؟ اگه از نظر من هم اون شخص احمقانه رفتار کرده یا حرفی زده باید در موردش جدی فکر کنم.
غیر از مسئولیت پذیری 100 درصد که جلوتر توضیح میدیم. به چند نکته باید توجه داشت. گفتیم که احمق به کسی میگن که نادان هست یعنی دانا نیست. دانا نبودن به عوامل متعددی بستگی داره. یکی از این عوامل این هست که اون شخص موقعیتی رو نداشته که کسی بهش بگه چجوری رفتار کنه و از چه کلمات مناسبی استفاده کنه.
همدردی به این معنی که خودمون رو در موقعیت اون بذاریم و از دریچۀ چشم اون نگاه کنیم. این تکنیک در بسیاری از مواقع یا در تمام مواقع کاربرد داره و کمککننده هست. با این روش میتونیم بدون قضاوت و ناراحتی هر کسی رو بپذیریم و باهاش ارتباط بگیریم بدون اینکه اتصالی کنیم و بخواهیم واکنش نشون بدیم و عصبانی یا ناراحت بشیم.
مورد دیگه این هست که هیچ موجودی در این جهان مثل هم نیستند. حتی دوقلوهای همسان هم در پارهای موارد تفاوتهای اساسی با هم دارند؛ بنابراین اگه شخصی موقعیت ما رو داشت مثل خواهر یا برادر اما از نظر ما احمق محسوب میشد باز ناراحت و یا عصبی نشیم چون هر کسی یک درک و دریافتی از اطلاعات پیرامونش داره. من و شما هر دو یک جمله رو میشنویم اما دریافت و استنباطی که از اون جمله داریم متفاوت هست و به تبع اون رفتارهای متفاوتی هم نشون میدیم.
آلبرت انیشتین گفت: همه نابغه هستند؛ اما اگر ماهی رو بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنید، تمام عمرش رو به این فکر میکنه که احمق است. این بدان معنی است که شما باید در نظر داشته باشید که فرد مقابل شما احمق نیست، بلکه فقط در 2 یا 3 زمینهای که انتظار دارید بدرخشه، متوسط است.
دختری در کلاس ریاضی شما که نمیتونه جمع انجام بده ممکن است شاعری باورنکردنی بشه. شخصی که هرگز سفارش شما رو در کافی شاپ به یاد نمیاره، ممکنه یک نوازنده با استعداد باشه.
اگه در جهان یک احمق باشد و کسی با او بحث کند از اون به بعد دو احمق وجود خواهد داشت؛ بنابراین با کسانی که حرف، حرف خودشون هست و در هیچ شرایطی نمیخوان یا نمیتونن صحبتهای دیگران رو قبول کنن و بپذیریند، بحث نکنید.
از طرفی هم ما چون نوع نگاه اونا رو نداریم و نمیدونیم پشت حرفهایی که میزنند چه دلیل و منطقی وجود داره پس نمیتونیم نظرات خودمون رو بهشون تحمیل کنیم. کاری که ما میکنیم این هست که یکبار نظراتمون رو میگیم و اینکه دیگران در هر سطحی از آگاهی فرقی نمیکنه میپذیرند یا نه به ما ربطی نداره.
در هر موردی که صحبت میکنه سعی کنید کمکم از دل حرفهایی که میزنه موضوعی رو انتخاب کنید و راجع بهش صحبت کنید؛ و باز این روند رو ادامه بدید تا به طور کامل موضوع تغییر کنه. در هر موضوعی که صحبت میکنید و نمیتونید نقطۀ مشترکی پیدا کنید همین کار رو انجام بدید و یا فقط گوش کنید و گهگاهی با سر حرفهاش رو تأیید کنید.
وقتی که با کودکان صحبت میکنیم آیا در مواردی که اختلاف نظر داریم بحث میکنیم؟ البته آموزش دادن به کودکان کاملاً مهم و ارزشمند هست؛ اما به شرطی که آداب آموزش دادن رو بلد باشیم در غیر این صورت بهتر هست که کاری انجام ندیم. سن عقلی افراد با توجه به رفتار و حرفهایی که میزنند تعریف میشه.
تا مرد سخن نگفته باشدعیب و هنرش نهفته باشد
بنابراین وقتی حرفی بیان میشه، متوجه میشیم که اون اشخاص در چه سطحی از آگاهی هستند. نکتۀ مهم این هست که هیچ وقت نباید توقع داشته باشیم که چون سن افراد بالا هست بنابراین باید گزیده گو و سخنور باشند. هر انسانی بر مبنای شرایط فیزیکی، فکری، خانوادگی، فرهنگی و عوامل متعدد دیگه رشد میکنه و بالغ میشه.
از همین رو بارها تأکید کردیم که قضاوت نکنید و دیگران رو مثل خودتون بدونید. نه به این معنی که ما هم احمق هستیم. نه. منظورمون این هست که دیگران رو همونجوری که خطاهای خودتون رو میپذیرید اشتباهات دیگران رو هم بپذیریم و بدون قضاوت و ناراحتی برخورد کنیم.
جملۀ طلایی هر انسانی به اندازۀ سطح آگاهیش رفتار میکنه.
از افرادی که احمق فرض میشوند بخواهید که هر حرفی که میزنند رو با یک مثال روشن و ملموس بیشتر توضیح بدن. مثالهایی که برای شما آشنا باشه. همین روش باعث میشه تا 50 درصد حرفهایی که قراره بعدها بزنه گفته نشه. چون نمیتونن مثالهای درستی رو عنوان کنن و بنابراین دو حالت به وجود میاد. آگاه میشن که اشتباه میکنن. ساکت میشن و دنبال مثال میگردن.
تمام این مواردی که توضیح دادیم راهکارهایی بود که به راحتی میشه استفاده کرد و ارتباطمون رو با دیگران در هر سطحی از آگاهی که هستند ادامه داد.
این موارد برای زمانهایی هست که ما اتصالی نکردیم و اون ویژگی ما رو آزار نمیده. میتونیم با آرامش و صبر سخنان و رفتارهای این افراد رو بشنویم و ببینیم.
در مورد زمانهایی که ما نمیتونیم حماقتها رو تحمل کنیم یا فکر میکنیم که خودمون احمق هستیم و کارهایی انجام میدیم که به دور از عقل و خرد هست. طبق تکنیکهایی که بارها در مقالات و پادکستهای مختلف توضیح دادیم عمل کنید. در اینجا به چند مورد مهم اشاره میکنم و لینک تعدادی از مقالات مرتبط رو قرار میدم تا اگه دوست داشتید مطالعه کنید. فرافکنی یعنی چی؟ چرا و چگونه فرافکنی میکنیم؟
تمام جهان هستی درون توست: این یعنی چی؟
گفتیم که تمام خصوصیات و صفات انسانها در تکتک افراد هست. برخی از صفات پررنگ و برخی کمرنگ هستند. علت اینکه برخی از صفتها ما رو ناراحت میکنند به این دلیل هست که دادههای مربوط به اون خصوصیت در ما بیشتر هست.
یعنی بیشتر تکرار شده و در درون ما فعال هست. با مسئولیت پذیری و پاکسازی به روش هواپونوپونو میتونیم دادهها و دیتاهای مربوط به اونا رو پاکسازی و خنثی کنیم تا در جهان بیرون ما هم از بین بره. از بین رفتن یک صفت فقط به معنای این نیست که دیگه شاهد چنین آدمهایی نباشیم. گاهی میبینیم اما ناراحت نمیشیم و با اون شخص با همه احمقانه برخورد میکنه به غیر از ما
خدا رو بابت انسانهای زندگیمون که عاقلانه رفتار میکنن شکرگزاری کنیم. مدام به انسانهایی توجه کنیم که دوست داریم در زندگیمون باشند. یکی از مشکلات بیپولی این هست که همیشه به این فکر میکنیم که این وسیله رو نداریم و باید پول باشه که بخریم.
اگه به داشتههامون فکر کنیم که داشتیم و تونستیم بخریم و یا به هر دلیلی تهیه شد و در زندگیمون هست. کمکم بیپولی یا کم پولی از بین میره و ثروتمند و غنی میشیم. در این مورد هم صدق میکنه. به آدمهایی توجه کنید که دوست دارید و از آگاهیهایی که میدن لذت میبرید.
فرض کنید که دستتون رو بریدید و خونش بند نمیاد. چیکار میکنید؟ با وجود خونهایی که میاد همچنان دستتون رو، روی زخم گذاشتید و فشار میدید؛ اما عمق زخم زیاده و بند نمیاد. این چنین زخمهایی رو یا خودمون تجربه کردیم یا در اطرافیانمون دیدیم.
کاری که باید انجام بدیم این هست که به خون توجه نکنیم و دستمون رو از روی زخم برداریم. حتماً خون بیشتری ریخته میشه اما بعد از اینکه پانسمان کردیم خون برای همیشه بند میاد.
مشکلات ما هم دقیقاً به همین صورت هست. ما در مشکلات گرفتار شدیم. هر کاری میکنیم نمیشه. در وسط بحران و نشدنها اگه دستمون رو از روی زخم برداریم میتونیم پانسمان کنیم. در غیر این صورت معلوم نیست که خون کی بند بیاد و توان جسمی ما رو چقدر ضعیف کنه.
رها کردن در دل مشکلات اما باایمان و توکل، نه از سر ضعف و تنبلی برای ادامه دادن قطعاً موجب موفقیت و پیروزی خواهد شد. بنابراین رها کنید هر صفتی که باعث میشه تا بهم بریزید از حماقت و نادانی گرفته تا سهل انگاری و... و همیشه به یاد داشته باشیم که رهایی باید در جایگاه قدرت باشه نه جایگاه ضعف و ترس.