در این مقاله میخواهیم راجع به رسیدنِ به خواستههامون صحبت کنیم. موضوعی که چالش خیلی از انسانهاست. در طول زندگی بارها اقدام به انجام کاری میکنیم اما نیمه کاره رها میکنیم. یا فقط تصمیم میگیریم و عملی نمیکنیم.
اصطلاح از شنبه شروع میکنم به خاطر همین سهلانگاریها رواج پیدا کرده. چون دوست داریم به خواستههامون برسیم اما امروز و فردا میکنیم و در نهایت میبینیم که چند روز و هفته و ماه گذشت و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم و هیچ کاری انجام ندادیم.
در مجموعه ابزارهای کمکی هواپونوپونو محصولی به نام پاکسازی رسیدنِ به خواستهها با هواپونوپونو طراحی و تولید شده که بهتون کمک میکنه تا این مشکل رو به بهترین حالت پاکسازی کنید.
برای رسیدن به خواستههامون باید یکسری نکات رو بدونیم و حتماً عمل کنیم تا به نتیجۀ دلخواهمون برسیم.
یعنی بابت کاری که میخواهیم انجام بدیم دوست داریم که به چه چیزی برسیم؟
گاهی اهداف ما مشخص نیست به همین دلیل انگیزه مون زود از بین میره. مثلاً میخواهیم به باشگاه بریم؛ اما هدفمون رو نمیدونیم.
هدف میتونه تناسب اندام، سلامتی، وقتمون بگذره، با دوستانمون بریم که دورهم باشیم و در کنارش ورزش هم انجام میدیم، یک شخصی این کار رو کرده پس منم باید برم و...
بعد از اینکه متوجۀ اهدافمون شدیم میتونیم تشخیص بدیم که این کار چقدر مهم هست.
ممکنه کسی که میخواد به باشگاه بره تا فقط وقتش بگذره مصممتر از کسی باشه که قصد داره به تناسب اندام برسه.
فقط باید بدونیم که چه هدفی داریم. جملات رو به صورت مثبت بنویسیم؛ یعنی ننویسیم که میرم باشگاه که چاق نباشم.
طبیعتاً ما هیچوقت یک هدف نداریم بنابراین برای رسیدن به اهدافمون لازم هست که اولویت بندی کنیم.
برای این کار حتماً از دفتر برنامهریزی استفاده کنید.
در دفترتون تمام کارهایی که در طول یک هفته و یک ماه باید انجام بدید رو یادداشت کنید و تمام کارهایی که باید روز بعد یعنی فردا انجام بدید رو مینویسید.
آخر شب قبل از خواب کارهایی رو که انجام دادید رو تیک میزنید و کارهایی که انجام ندادید رو برای روز بعد یادداشت میکنید.
به این ترتیب نمیتونید به مدت طولانی انجام دادنِ اون کار رو پشت گوش بندازید.
حتماً از دفتر استفاده کنید چون نت گوشی رو ممکنه نبینید؛ اما دفتر جلوی چشمتون هست و میبینید که مثلاً خرید یک کالای خاص رو به مدت یک هفته هست که انجام نمیدید. به این ترتیب ذهن چون میبینه که یک کاری رو باید انجام بدید و انجام ندادید مجبورتون میکنه که انجام بدید.
کمکم ذهن تربیت میشه که تمام کارهایی که یادداشت میشن رو انجام بده چون انقدر تکرار میکنید و مینویسید که بالاخره انجام بشه.
البته در تهیه دفتر و نوشتن هم ممکنه که مقاومت داشته باشید.
در مرحلۀ بعد کلمۀ چرا رو قبل از هدفمون بزاریم و جوابها رو بنویسیم.
مثلاً چرا میخوام تناسب اندام داشته باشم؟
جواب دادن به این سؤال خیلی مهم هست. باعث میشه تا متوجه بشید که آیا هدفتون رو درست انتخاب کردید یا خیر؟
انگیزه تون رو تقویت میکنه. وقتی مینویسید اتفاقی که میافته اینه که در هر جای مسیر که خسته یا ناامید شدید اهدافتون رو میخونید و انگیزه مجدد شارژ میشه.
فکر میکنید که مثلاً با داشتن تناسب اندام چه فوایدی نصیبتون میشه. تمام مزایا رو بنویسید و مدام بخونید تا بدون فکر کردن و تمرکز مدام در ذهنتون مرور بشه.
وقتی که کوچکترین پیشرفتی که داشتید رو مینویسید علاوه بر اینکه از قدرت نوشتن کمک گرفتید متوجه میشید که در طول یک ماه چقدر نوسانات داشتید. به طور کلی پیشرفتتون چقدر بوده. کجاها رو کم کاری کردید و کجا تونستید موفق عمل کنید.
تعیین زمان به این معنی نیست که منتظر نتیجه باشید. برای هدفمون وقت تعیین میکنیم که تا این مدت یا این تاریخ به این مقدار از هدفمون برسیم. همین کار انگیزهای میشه تا مصممتر ادامه بدیم.
بنویسید که اگه این کار رو انجام بدم چه مزایا و اگه انجام ندم چه معایبی داره. با انجام دادنش به چه امتیازاتی میرسیم. مدام بخونید و تکرار کنید تا ذهنتون مطمئن بشه که بقایش به خطر نمیافته. این روش در مورد بیماری هم مؤثر هست. بعد از یک مدت که بیمار باشیم مثل کمردرد. ذهن عادت میکنه و خودش رو به درد کمر تطبیق میده.
وقتی بخواهیم درمان کنیم چون به درد عادت کرده مقاومت میکنه؛ اما وقتی از مزایای داشتن بدن سالم مدام برای خودمون مثال میزنیم و یادآوری میکنیم ذهن مجاب میشه که کمر سالم خوبه و میتونه باعث لذت بشه. برای این کار میتونید زمانی که کمر درد نداشتید رو مدام به خودتون یادآوری کنید. زمانی که خیلی راحت راه میرفتید میدویدید و کارهاتون رو انجام میدادید و...
میتونید از تکنیک قدرتمند شکرگزاری هم استفاده کنید. تا برای رسیدنِ به اهدافتون مقاومتهای ذهنتون کمتر بشه.
مثلاً خدایا شکرت که در شانزده سالگی کمرم سالم بود و به راحتی راه میرفتم و هر کاری میخواستم به راحتی و با لذت انجام میدادم.
هر کار کوچکی انجام دادید برای خودتون جایزه بخرید. به خودتون تبریک بگید که تونستید انجام بدید. ذهن تشویق رو دوست داره و مقاومتش کم میشه و حتی عاملی میشه برای اینکه بتونید کارها رو بهتر و باکیفیتتر انجام بدید.
هر کاری انجام میدید خیلی بیشتر از آنچه که انجام دادید خودتون رو تشویق کنید. مثلاً بگید این کاری که تو انجام دادی رو هیچکس نمیتونست به این خوبی انجام بده. شاید در ابتدا ذهنتون مسخره کنه که اره دلت خوشه. چیکار کردی مگه؛ اما وقتی برای خودتون جایزه بخرید ذهن باور میکنه که واقعاً شاهکار کردید.
برای این کار باید روی عزت نفستون کار کنید. به همون میزانی که قدرت نه گفتن رو تمرین میکنید قدرت نه شنیدن رو هم داشته باشید. به راحتی خواستههاتون رو به دیگران بگید و ازشون کمک بخواهید تا بتونید به اهدافتون برسید.
اگه در زمینۀ مهارتی که میخواهید فعالیت کنید سعی کنید که همیشه مهارتتون رو به روز کنید و اگه هیچ مهارتی ندارید میتونید در هر سنی که هستید یاد بگیرید. شاید کمی دیرتر اما قطعاً یاد میگیرید.
برای رسیدنِ به اهداف یعنی برای اینکه چیزی رو وارد زندگیمون کنیم باید چند قانون رو بلد باشیم و رعایت کنیم.
بعضی از این قوانین رو در مقالات گذشته یا در پادکستها توضیح داده شده. اینجا به صورت خلاصه توضیح مختصری میدیم.
ابتدا باید فضا رو برای ورود یا دریافت خواسته مهیا کنیم و بعد اون رو به دست بیاریم.
برای هر کاری که میکنیم باید جبران کنیم و همتراز اون کار رو با توجه به دانش خودمون پرداخت کنیم.
باید هم ارتعاش با خواستههامون باشیم؛ یعنی از نظر احساسی در حدی باشیم که داشتن اون چیز برامون عادی باشه. از پایین به هر چیزی نگاه کنیم برامون دست نیافتنی هست اما اگه همتراز با خواسته مون باشیم به راحتی میتونیم بهش برسیم.
قدر داشتههامون رو بدونیم تا داشتۀ بیشتری رو دریافت کنیم. اگه میخواهیم مثلاً به تناسب اندام برسیم بابت اندامی که داریم خدا رو شکر کنیم و قدر اعضای بدنمون رو بدونیم تا اندام بهتری داشته باشیم.
بعد از اینکه به خواستههامون رسیدیم تعجب نکنیم و به اصطلاح در پوست خودمون نگنجیم و باور نکنیم که به هدفمون رسیدیم.
برامون عادی باشه. عادی بودن به خاطر عزت نفس هست. زمانی که ما خودمون رو لایق چیزهای خوب بدونیم دیگه بابت داشتنشون شگفت زده نمیشیم که فرکانسمون پایین بیاد و از دست بدیم.
در کتاب شفای زندگی به قلم لوئیز. ال.هی در فصل دوم و بخش دوم اومده که خانومی بعد از اینکه چشمانش شفا یافت چون باورش نمیشد و مدام میگفت باورم نمیشه باورم نمیشه دوباره چشمانش مشکل پیدا کرد و عینک زد.
برای انجام هر کاری نیازی نیست که کل مسیر رو بلد باشید. گام اول و گام دوم رو بدونید کافی هست. یک کلیتی از موضوع داریم و میدونیم که میخواهیم چیکار کنیم؛ اما قدم به قدم پیش میریم تا به نتیجه برسیم.
تمام روشهایی که گفته شد بسیار کمک کننده هست که ما رو به اهدافمون برسونه. در کنار تمام این کارها پاکسازی باعث میشه تا جاده و مسیر برامون هموار بشه و با توجه به شهودهایی که برامون اتفاق میافته مسیر رو درست تشخیص بدیم و مطمئنتر گام برداریم.
به یاد داشته باشیم که اولین گام مهمترین گام هست. برای رسیدنِ به خواستههاتون اقدام کنید. موفقیت یعنی اقدام کن و در مسیر اصلاح کن. اگه مسیر رو اشتباه رفتیم برمیگردیم و یک راه دیگه رو انتخاب میکنیم؛ و این کار رو انقدر ادامه میدیم تا به مسیر درست برسیم.
پاکسازی به شیوۀ هواپونوپونو که در ماه اول کاملاً یاد میگیرید، باعث میشه تا مسیر درست رو بهتر تشخیص بدیم؛ اما در نهایت تمام کارها و نتایج رو به خداوند میسپاریم تا خودش برامون بچینه. چیدمان خدا عالی هست و چون همه چیز رو درست و عالی میچیند و اگه بتونیم نتیجه رو رها کنیم و تسلیم باشیم بهترینها برامون رخ میده.