در این مقاله میخواهیم راجع به نقش شادی و نشاط و اهمیت آن در زندگی و حس شادی در تمام زندگی صحبت کنیم. از آغاز آفرینش بشر به خاطر سختیهایی که برای زندگی داشتند نمیتونستند به شادی و رفاه فکر کنند. تمام فکرشون زنده ماندن و بقا بود. در برابرخطر حیوانات، گرما و سرما و تغذیه چارهای به جز فکر کردن به ادامۀ زندگی نداشتند.
به همین دلیل اگه به فکر شادی بودند امکان داشت که احساس گناه کنند و شاید از همون موقع ما غم و غصه رو به عنوان یک امتیاز میدونیم. چون با نگرانی بیشتر مراقب حیات و بقا خودشون بودند تا در شادی و خوشحالی.
چه کسی نمیخواهد شادتر باشد یا احساس شادی بیشتری داشته باشد؟به کارهایی که در طول روز انجام میدید، فکر کنید. چه مقدار از کارهایی که انجام میدید برای شادی شماست؟چه مقدار برای رنج شما و چه مقدار خنثی هست؟
اگه قصدتون هر چیزی به جز شادی هست یعنی اینکه شما شاد نیستید. شادی و نشاط یک حس و دانش درونی هست که به ما میگه همه چیز خوب و نیک هست. هر اتفاقی رخ بده به نفع ماست. از همین رو در یکی از نشانههای مومن لبخند مداوم است.
کسی که همیشه شاد باشه به چیزهای منفی فکر نمیکنه و همیشه سعی میکنه که جنبۀ مثبت قضیه رو ببینه. به همین سادگی شادی رو سبک زندگیش میکنه. چون نمیشه هم در شادی باشیم و هم غصه گذشته رو بخوریم و یا نگران آینده باشیم.
هر روز که از خواب بیدار میشید به این فکر کنید که چه کاری میتونید انجام بدید که حس شادی در شما بیشتر بشه و ایمان و آرامشتون بالاتر بره.
یکی از روشهای قدرتمند قدردانی یا شکرگزاری هست. بارها تأکید شده که با شکرگزاری میتونید سطح ارتعاشتون رو بالا ببرید و به همون میزان در مدار عشق و شادی باشید. هر چقدر شکرگزاری ما عمیقتر و بااحساس بهتری باشه ماندگاری ما در فرکانس عشق و شادی بیشتر و باکیفیتتر خواهد بود.
به فرزند یا هر کسی که دوستش دارید فکر کنید و عشق رو در درونتون فعال کنید. از چیزهای ساده لذت ببرید. وقتی میتونید ارزش و لذت رو در چیزهای ساده بیابید، ساده زیستی، عاری از همه ظرافتها، بسیار راحت و اسونه. احساس کمبود زمانی به وجود میآد که ما لذتهای یک آغوش، یک کتاب جدید یا یک نگاه مهربون رو فراموش کنیم و فکر کنیم که خوشی در چیزهای گران هست.
زمانی میتونیم شادی رو تجربه کنیم که در لحظۀ حال باشیم و شوق و شور این لحظه رو درک و دریافت کنیم. اگه از چیزهای کوچیک شاد نشیم هرگز از داشتن امکانات و رفاه بیشتر هم شادی رو تجربه نمیکنیم چون یاد نگرفتیم که شادی چی هست و چگونه حس و درک میشه.
تمرین
از خودتون بپرسید که از زندگی چی میخواهید؟ حاضرید چه کاری انجام بدید تا به هدفتون برسید؟ برای رسیدن به هدفتون کدوم از کارها رو انجام دادید؟
بهاینترتیب متوجه میشیم که ما عمیقاً و درونی میخواهیم شاد باشیم یا فقط تظاهر میکنیم؟
از دیگر کارهایی که میشه برای شادی انجام داد بخشش و بخشیدن هست. آیا خودتون رو بخشیدید؟ کسی در زندگی شما هست که لازم باشه ببخشیدش و رها کنید؟ وقتی که کلمۀ بخشش رو در مورد اون شخص میشنوید چه حسی بهتون دست میده؟
در دنیا یک نفر هست و اون هم ما هستیم بقیۀ افراد بازتاب اندیشههای ما هستند. اگه نمیتونید این جمله رو درک کنید به این موضوع فکر کنید که با بخشش دیگران ارتباط شما با اون شخص قطع میشه و دیگه انرژی خواری انجام نمیشه. در نتیجه به نفع ماست که دیگران رو ببخشیم تا اینکه خاطرات تلخشون رو همیشه حمل کنیم.
البته بخشش کار راحتی نیست اما با تمرین و عشقورزی میشه این کار رو انجام داد. اتفاقات ناراحت کننده و بد رو کنار بگذاریم. اگر دائماً دیگران رو مدام سرزنش کنیم بخش زیادی از وقت و انرژیمون رو صرف این کار کردیم و توجه ما به هر چیزی زیاد باشه از اون دست اتفاقات برای ما زیاد رخ میده. ما مسئول کارهای دیگران نیستیم اما مسئول احساسات و عواطف و انتخابهای خودمون هستیم؛ بنابراین با پذیرش مسئولیت 100 درصد میتونیم در بهبود عواطف و احساسات و ایجاد شادی و نشاط بیشتر به خودمون کمک کنیم.
البته نه به این معنا که هر چی برای خودتون میخواهید برای دیگران هم بخواهید. چون ممکنه سلیقۀ دیگران با شما متفاوت باشه. این جمله به این معنی هست که اگه دوست دارید که شاد باشید برای دیگران هم شادی بخواهید ولی شادیهاتون طبق سلایقتون باشه. برای اینکه بتوانید خودتون رو بهجای دیگران بذارید لازم هست که فردی خونگرم، دوست داشتنی و سخاوتمند باشید.
هر روز صبح رو با نوشتن 5 چیز که در زندگی شما عالی هستند شروع کنید. به عنوان مثال: سلامتی شما، خانه شما، غذای شما، افرادی که شما رو دوست دارند، شغل شما. وقتی روی چیزهای خوب تمرکز میکنید، آنها خودبهخود چند برابر میشوند.
ما ایجادکنندههای عادت هستیم. برای شکستن این حالت، به عنوان مثال، مسیر دیگری رو برای رسیدن به محل کار انتخاب کنید، عطر خود رو عوض کنید یا در سمت دیگر تخت بخوابید. خلاقیت شما رو افزایش میدهد و به شما امکان میدهد چیزها رو از منظر دیگری ببینید. شعر الهام بخش یا کتابهای انگیزشی بخوانید. هر بار کار می کند. تصمیم بگیرید که هر روز صبح میخواهید روز رو بهیادماندنی کنید. لبخند زدن، خندیدن و کمک به دیگران رو انتخاب کنید.
نه، گفتن رو یاد بگیرید. خیلی وقتها از روی تعهد یا احساس گناه بله میگوییم. یاد بگیرید وقتی کسی از شما میخواهد کاری رو انجام دهید که دوست ندارید، نه بگویید. یک چیز رو به خاطر بسپار: ما تنها کسانی هستیم که تصمیم میگیریم در طول روز چه کارهایی انجام بدیم. شاید در ظاهر مجبور باشیم که یکسری کارها رو انجام بدیم اما کیفیت و نوع نگاه به کاری که میخواهیم انجام بدیم کاملاً اختیاری هست و با تغییر زاویۀ دید میتونیم هر کاری رو شاد و بانشاط ببینیم و باکیفیت بهتری انجام بدیم.
مکان خواب و شرایط خواب بسیار مهم هست. خواب به بازیابی قدرت شما کمک میکند و به شما این امکان رو میده که شاد باشید و روز رو درست شروع کنید.
افرادی که اهداف واقعبینانه تعیین میکنند، خوشحال هستند. در واقع، داشتن هدف، خواه کوتاهمدت یا بلندمدت، شخصی یا حرفهای، علاوه بر نزدیکتر کردن افراد به اطرافیان، رشد فرد رو تسهیل میده. برای بسیاری از مردم، شکست تنها یک پله برای دستیابی به موفقیت و در نهایت شادی است.
لزوماً نباید اطرافیانتون رو خانواده یا اقوام نزدیک پر کنه. با هر کسی که حس بهتری دارید معاشرت کنید. دوستان صمیمی به ما کمک میکنن تا انتخابهای درست و بهتری داشته باشیم. احساس خوب در معاشرت سطح استرس ما رو کاهش میده و در نتیجه سطح شادی ما بیشتر میشه و در مدار عشق و شادی قرار میگیریم.