ویرگول
ورودثبت نام
خمول
خمولخدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار ?
خمول
خمول
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

از دی که گذشت .......

شب سومین روز  از دومین ماه زمستونه و ملالی نیست جز دوری شما ویرگولی ها ........

میخوام کمی از ( دی ) بنویسم البته نه این (دی ) که شاعر میگه :

  از (دی)  که گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده‌ست فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

بلکه اون (دی ) که ۳۰ روز بود و گذشت و رفت .


آقای بشیر صابر از ویرگولیان  پرسیده بودن چرا در ویرگول می نوبسید؟؟


من یه ماه یا کمی بیشتر هست چیزی ننوشتم ،کمی  سرم شلوغ بود و تازه امروز دست و بالم باز شده و توی این مدت  دلم برای نوشتن تنگ شده بود و حالا قبل از نوشتن  بهتره  اول خودم رو  بازجویی کنم ، چرا مینویسم ؟!

برای من نوشتن نوعی ازتباطه،  ارتباط  با خودم و دیگران .

گاهی حرفهایی هست که دلم میخواد به یه نفر  بگم  و گاهی دغدغه هایی دارم که دنبال همدرد میگردم ،گاهی تجاربی هست که میخوام با دیگران به اشتراک بذارم و گاهی غصه ای که میخوام تلنبار نشه و دنبال سنگ صبور میگردم.

واقعیت اینه که نوشتن برای من نوعی ابراز خودم هست و نه اثبات .

اینروزا تمرین مشق خوشنویسی میکنم از نوع نستعلیق و چقدر سخته که ( الف ) رو بدون انحنا و به اندازه روی کاغذ رسم کنی.... تا برسم به ( ی) پیر شدم ، بیخودنیست که قدیما میگفتن ( رسم الخط ) .  از جمله ( ادب آداب دارد ) و (دانا ادب دارد ) گذر کردم و  رسیدم به (نادان ادب ندارد ) .

رسم الخط استاد و الف های من که بیشتر شبیه علف هستن .
رسم الخط استاد و الف های من که بیشتر شبیه علف هستن .


بالاخره بعد از سالها  که خودم برای خودم بهانه می تراشیدم،  بقول مرحوم باغچه بان زور خودم رو داشتم و سه روز ایام اعتکاف رو روزه گرفتم و از این بابت خیلی خوشحالم .💝


امروز صبح بیرون بودم و  هوا بس ناجوانمردانه سرد ... و کارگران ساختمانی که بدون دستکش بیل میزدن و آنقده دلم سوخت که نگو .....من که دستام با دستکش توی جیب کاپشن یخ زده بودن... .

کاری از دستم برنمیومد غیر از اینکه دعا کنم خدا بهشون سلامتی بده و یه کارفرمای خوش اخلاق .

چند روز دیگه هم که سرمای  ( چار چار )  رو در پیش داریم و زمستون به فینال می رسه و قراره بترکونه ،  هر وقت هوا خیلی سرد میشه یاد  قصه ای میفتم از دوران کودکی ، افسانه( امیل و ممیل)  ، اگه حوصله خوندن این قسمت رو ندارین از روش بپرین برین موضوع بعدی 🤗

افسانه امیل و ممیل

بنابر یه ( متل لری)  ننه سرما دو پسر داره  بنام ( امیل و ممیل ) .
روز چهلم  زمستون   ( امیل) که برادر بزرگه ست به سرش میزنه بره کوه و چون  رفتنش طولانی میشه و برنمی گرده ،، ده روز بعدش یعنی روز پنجاهم زمستون ( ممیل ) برای  پیدا کردن برادرش  به کوه میره و اونو در حالی پیدا میکنه که یه سنگ بزرگ و سیاه روی اون سقوط کرده و نمیتونه نجاتش بده اما کنارش میمونه و هردو بعد از چند روز براثر سرمایی که از نفس ( امیل ) ایجاد میشه  یخ میزنن و میمیرن ،   و مادرشون یعنی ( ننه سرما ) که از این اتفاق خیلی ناراحت شده مشعلی برمیداره تا دنیا رو به آتیش بکشه واین اتفاق توی اسفند ماه  میفته و  اگه  مشعل ننه سرما توی دریا بیفته  ترسالی درپیش هست و اگه خدای نکرده زبونم لال مشعل ننه سرما توی خشکی بیفته وای به احوال مون .........

در صورتی که مشعل ننه سرما توی خشکی بیفته ...
در صورتی که مشعل ننه سرما توی خشکی بیفته ...


برنامه ( اکنون ) رو از دست ندین این برنامه از شبکه خانگی پخش میشه ،من از فیلیمو دیدم و  خییییلی دوست داشتم 💝 برنامه سه بخش داره ،   ابتدا گفتگوی سروش صحت با مهمانان برنامه که  در یه کلام ( ایرانی ) واقعی  هستن . خالص و بی ریا و بی تکلف و دوست داشتنی .بعد یه میان برنامه کوتاه ( مکث) مختص معرفی کتابها و پادکست های عالی ،  و در پایان بخش ادبی که اونم عالیه.......

اگه با آقای احسان عبدی آشنا هستین ،ایشون هم بخش های کوتاهی به عهده دارن و از سفرشون به نپال میگن و همچنین تجربه حضور در آیین ( زار) در بندرعباس ،همون آیینی که سالها پیش آقای ناصر تقوایی مستند ( باد جن ) رو در باره اون ساخته، من که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم . و این برنامه ظاهرا ( +۱۵) هست اما من میگم ( + همه آدمهایی که ظرفیت دیدن چنین آیینی رو ندارن ) 🤔🤗

یکی از مهمانان برنامه خانم تینا پاکروان بودن و بعد از دیدن این برنامه دارم سریال ( خاتون ) رو میبینم .
یکی از مهمانان برنامه خانم تینا پاکروان بودن و بعد از دیدن این برنامه دارم سریال ( خاتون ) رو میبینم .


یکی از نکاتی که از قسمت چهارم این برنامه( مصاحبه با دکتر نیما قربانی ) یاد گرفتم این بود :

درد و رنج و زجر با هم فرق دارن .

درد جزئی گریز ناپذیر از  زندگی و باعث رشد و خرد میشه و بقول معروف ما رو سرد و گرم چشیده میکنه .

اما ، رنج ،دردی ست که علتش جهل هست و کمکی به رشد آدمها نمی کنه . دردی که   مفید نباشه و  رنج هم نباشه یعنی  بخاطر جهل هم نباشه و از جانب دیگران مثلا  بخاطر کینه باشه   .اسمش میشه( زجر ).

مهم تشخیص نوع درد هست و اینکه دربرابر آن چکار کنیم .؟؟ که گاهی به تنهایی از عهده ش برنمیایبم .


زری و پری و همسران
زری و پری و همسران

سریال ( نیسان آبی ) رو دیدم و این سریال چه جالب (طرح واره ها ) رو نشون میده . فرقی نمیکنه آدم ها کی و کجا باشن ، تا وقتی اراده تغییر نداشته باشن به دفعات الگوهای آموخته شده کودکی رو در زندگی اجرا میکنن  .


و حسن ختام : جمله برگزیده

پشت  پراید نوشته بود .😉
پشت پراید نوشته بود .😉




.

فیلمخوشنویسی
۱۵
۲
خمول
خمول
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید