مادرم رنج دیده ترین مادری بود که تا به حال دیده بودم. رنج یتیمی و بی کسی و سرکردن روزهای زندگی در خانه هایی که خانواده اش نبودند و فقط در آن خانه ها بزرگ شد و هیچ وقت طعم محبت را نچشید. ازدواج در نوجوانی و مردی که ... از دست دادن پسر بزرگش در جنگ و قلب شکسته از تنهایی اش و ...
پنجمین ماهی است که مادرم چشم از دنیا بسته ولی آن روزهایی که وقتی در میزدم صدای عصا می آمد و کلید در قفل می چرخید ولی دستگیره در پایین نمی آمد و صدای عصا دور می شد بی آنکه منتظر کسی باشد ، مادرم چشم از دنیا بسته و دست از همه شسته بود.
بمیرم برای تنهایی ات مادر...