من دیرم شده
باید برم؛
باید زودتر قرص های طوسیِ بیخیالی رو بخورم
باید جلوگیری کنم
قبل شروع وز وز هات باید قرص هامو بخورم
نباید، نباید بزارم بشه مثل دیشب
مثل خوره بیفتی به جونم
نباید بزارم تو دوباره بشی من
من !
آره من دلم تنگته آره من ضعیف شدم آره من باختم من به حرف های قشنگت که طعم زهرِ دروغ ازشون میچکید و دلم میخواست باورشون کنم به فکر مشغولت که همه چی توش بود جز کلمه ما. من باختم
به اون چشما که...
باختم
خودمو باختم
از اولشم سر خودم قمار کردم
ولی مهم نیست، وقتی قرص هامو میخورم
دیگه هیچی مهم نیست، به هیچی فکر نمیکنم حسودیم نمیشه به باد که لا به لای موهات میرره و نوازشت میکنه اونوقت دست های بی مصرف من فقط بلدن تیشه به ریشه خودشون بزنن. دیگه مهم نیست تو کجایی چه غلطی میکنی چی پوشیدی سرما نخوری تو این سگ لرز زمستون الان دست های کبودتو کی گرم میکنه کی بغلت میکنه که گرم شی کی نمیزاره غصه بخوری.
بعد قرص های طوسی هیچ کدومشون مهم نیست، هیچی مهم نیست حتی قهقه های بلند و یه لکه قرمز شدن از بالای یه برج بلند و قشنگ.
من دیرم شده
باید برم.