
جهان فانی
این دنیا چه باشد؟ سایهای زودگذر،
باغی که خزانش همدم هر گلست.
هر صبح شکوفهای، هر شام اجلی،
هر شادیاش، در پسِ غمی پنهانست.
آیا به تماشای این باغ رفتی؟
گلهای رنگینش همه باد برد.
آن قصر که برپا شد از غرور و سپهر،
فردایش، ویرانهای بیش نبرد.
---
راه حق
نه مال و نه جاه، نه تخت و نه تاج،
در کار جهان، هیچ یک پایدار نیست.
آنکس که دلش بست به دنیای دون،
در حسرت فردا، اسیر امروزست.
اما دلِ عاشق، که حق را شناخت،
در سایهی ایمان، همیشه جوانست.
آخرت، چه زیباست برای رهروان،
سرایی که هر لحظهاش نورافشانست.
---
پند حکیمان
گفتند بزرگان: "مکن اعتماد،
بر ابرِ سحرگاهِ دنیای خاک."
هر نعمتی کز تو شد دور یا نزد،
مانند رخی زودنما، محوش پاک.
ای عاقلِ فرزانه! این عمر گران،
در راه خدای مهربان سرمایهست.
امروز که فرصتت در دستِ توست،
فردا دگر این پنجره بستهست.
---
سرای باقی
در آخرت آنجا که جاوید باشی،
نه ترسی از فردا، نه اندوه دیروز.
نهرهای شیر و عسل، جاریست،
در سایهی رحمت، بهشتیست پیروز.
پس هوشیارانه بگذر از دنیا،
کز مال و متاعش، دل خویش مشور.
آنکس که خدا را به جهان برگزید،
در حشر، رهاش رو به روشناییست.
---
پایان
دنیا فریبندهست، هان! ای هوشیار،
مگذار غرورت تو را گمراه کند.
آخرت، سراییست جاودان و باقی،
چه بگویم از این رسم روزگار
اینک انتخاب کن، تا کدامین ره برد؟