ویرگول
ورودثبت نام
سیگار پنج صبح
سیگار پنج صبحیه روباهی که فکراش با بوی گند سیگار رو اینور اونور مینویسه.
سیگار پنج صبح
سیگار پنج صبح
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

قدم زدن در شبی تاریک

شب های بی ستاره شهر. بوی خفقان آور سیگار‌هایی که برایت نفس تازه نمیگذارند. صدای کر کننده کولر‌هایی که گرمایی سرسام‌آور تولید میکنند. سردردهایی که ثانیه‌هارا مانند لباس های کهنه پلاستیکی آزار دهنده میکنند. ریلز‌های اینستا که خواب را از چشم میگیرند هرچند که آنهارا خسته میکنند. و امانی که از زندگی بریده شده. تنهایی که تاب آوری را سخت‌تر از روز قبل میکند. دردهایی که شنیده نمیشوند و اگر گفته شوند درک نمیشوند. غذاهای بی‌مزه‌ای که باید خورده شوند برای زنده ماندن. زنده ماندنی که هیچی جز مسئولیتی سخت به دوشت نیست برای تحمیل نکردن درد زنده نبودنت به دیگران. صورتیکه هیچ احساسی جز غم در آن خفته نیست. آهنگ غمگینی که تورا بیشتر در منجلابی که هستی فرو میبرد. قرص‌های مسکنی که برای تسکینت کاری از دستشان بر‌ نمی‌آید. حالت تهوعی که رهایت نمیکند و این فکر را به سرت می‌اندازد که گویی انگار همه چیز تهوع آور شده.


۶
۱
سیگار پنج صبح
سیگار پنج صبح
یه روباهی که فکراش با بوی گند سیگار رو اینور اونور مینویسه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید