نویسنده: آورام الپرت
مترجم: نگار شاطریان
نشر بیدگل
کتاب دربارهی این است که چطور جهانی را بسازیم که در آن زندگی خوب و بسنده برای همه را جایگزین برتری اقلیت بر اکثریت و فرهنگ برترینگی کنیم. یعنی دنیایی را بسازیم که در آن همه ی انسانها فرصت های برابر داشته باشند و همه به جای آنکه برای رسیدن به رأس هرم ثروت، قدرت و شهرت رقابت کنند، برای توسعهی زندگی برابر و بسنده برای همهی انسانها تلاش کنند. جهانی که در آن برای داشتن زندگی خوب لازم نباشد به رأس هرم برسی.
کتاب از پنج فصل تشکیل شده که عبارتاند از: چرا برتری خوب و بسنده نیست، برای خودمان، برای روابطمان، برای جهانمان،و برای سیارهمان.
چرا برتری خوب و بسنده نیست: این فصل دربارهی این است که اصلا چرا زندگی خوب و بسنده درست است و چرا فرهنگ برترینگی اشتباه است. همچنین به این موضوع می پردازد که چرا فرهنگ شایسته سالاری هم برخلاف تصور عموم مردم اشتباه است و منجربه فرهنگ برترینگی می شود.
برای خودمان: این فصل درباره ی فلسفههای مختلف برای زندگی خوب و بسنده است و از نظر فلسفی بررسی می کند که چرا باید دنبال زندگی خوب و بسنده به جای زندگی برتر باشیم. در این فصل از فلسفهی فضیلت گرایی ارسطو تا فلسفهی بودائیسم و... آورده شده. همچنین درباره ی مراقبه و یوگا و تاثیر یا عدم تاثیرشان بر زندگی خوب و بسنده توضیح داده شده است.
برای روابطمان: در این فصل نویسنده توضیح می دهد که یک رابطهی خوب و بسنده، رابطهای نیست که کامل و بی نقص باشد و اصولاً چنین رابطهای وجود ندارد. به نظر نویسنده رابطهی خوب و بسنده، رابطهای است که به اندازهی کافی خوب باشد و در آن نیازهای دو طرف برآورده شود. در این فصل همچنین از افسانه ها و داستانهایی مثال میاورد که تصور ما درباره ی عشق و یک رابطهی بی نقص را شکل دادهاند. از منظر نویسنده، یکی از روابط خوب و بسنده، رابطهی دوستی است. در رابطهی دوستی شما به اندازهی کافی برای هم خوب هستید و به اندازهی کافی به هم نزدیک هستید؛ با هم در مواردی همدرد هستید و در مواردی مخالفت هم می کنید که این یک رابطه ی خوب و بسنده را می سازد.
برای جهانمان: در این فصل نویسنده بیان می کند که نابرابری های نژادی، قومی و جنسیتی از نابرابریهای نظامهای اقتصادی ناشی میشوند. در ادامه، نویسنده دیدگاههای نظریه پردازان سرمایه داری را نقد می کند و آن را مخالف زندگی خوب و بسنده میداند. نویسنده به نابرابریهای اقتصادی، نژادی، جنسیتی و ... که این نظام به وجود آورده و ایرادهای فرهنگ برترینگی اشاره میکند و در مقابل دو نظام مشخص را پیشنهاد میکند و شباهت و تفاوت این دو نظام را بیان میکند.
در ادامه نویسنده مثالهایی از شرکتهایی میآورد که با مدل مشارکتی اداره می شوند و در آنها کارگران یا دستمزدشان با مدیران برابر است یا قسمتی از سهام یا سود شرکت را دریافت می کنند؛ و در مقابل به شرکتهایی مثل آمازون میتازد که چطور باعث نابرابری در جامعه میشوند.
برای سیارهمان: در این فصل نویسنده بیان می کند که کشورهای فقیر که سهم کمتری در آلودگی هوا، صدمه زدن به محیط زیست و گرمایش زمین دارند، نسبت به کشورهای پیشرفته که بیشترین سهم را در این مسائل دارند، از عواقب آسیب زدن به زمین و محیط زیست بیشتر آسیب میبینند. نویسنده معتقد است اینکه فکر کنیم با تفکر برترینگی میتوانیم اقلیتی را انتخاب کنیم و آنها ایدههای فناورانهای برای جلوگیری از گرمایش زمین و نابودی زمین بدهند، یک ایدهی اشتباه است. از نظر نویسنده راه میانه بهترین راه است. یعنی هم از رشد بیشتر آسیب زدن به محیط زیست جلوگیری کنیم و در کنارش به دنبال ایدههای فناورانه برای کنترل تغییرات زیست محیطی و آب و هوایی زمین باشیم.
برای سیارهمان: در این فصل نویسنده بیان می کند که کشورهای فقیر که سهم کمتری در آلودگی هوا، صدمه زدن به محیط زیست و گرمایش زمین دارند، نسبت به کشورهای پیشرفته که بیشترین سهم را در این مسائل دارند، از عواقب آسیب زدن به زمین و محیط زیست بیشتر آسیب میبینند. نویسنده معتقد است اینکه فکر کنیم با تفکر برترینگی میتوانیم اقلیتی را انتخاب کنیم و آنها ایدههای فناورانهای برای جلوگیری از گرمایش زمین و نابودی زمین بدهند، یک ایدهی اشتباه است. از نظر نویسنده راه میانه بهترین راه است. یعنی هم از رشد بیشتر آسیب زدن به محیط زیست جلوگیری کنیم و در کنارش به دنبال ایدههای فناورانه برای کنترل تغییرات زیست محیطی و آب و هوایی زمین باشیم.