بعد از سفر به شهرهای گوناگون ایران با خانواده تصمیم گرفتیم به همدان سفر کنیم و با شهر، فرهنگ و جاذبههای دیدنیش بیشتر آشنا شویم. ما برای رفتن به شهر همدان هواپیما را انتخاب کردیم و حدود ۱ ساعت و نیم در مسیر بودیم. هنگامی که به مقصد مورد نظر رسیدیم از فرودگاه تاکسی سوار شدیم و به سمت هتل حرکت کردیم. بعد از چند ساعت استراحت روانه شهر شدیم.
روز اول را به دیدن آرامگاه ابوعلی سینا اختصاص دادیم. در طی مسیر احساس گرسنگی به ما دست برای همین کمی دورتر از آرامگاه پیاده شدیم و به سمت مغازه آشخوری کوچکی که در آنجا قرار داشت رفتیم. در آنجا آشهای گوناگونی را ارائه میدادند من تصمیم گرفتم آش آماج که یکی از آشهای پر طرفدار و سنتی این شهر است امتحان کنم. همه چیز این آش خوشمزه و بینظیر باعث شد تا من کاسه دوم را هم سفارش دهم. بعد از خوردن آش و گرفتن انرژی دوباره به سمت آرامگاه حرکت کردیم با ۱۵ دقیقه پیادهروی به آنجا رسیدیم. معماری این بنا بسیار زیبا بود و هر کسی را به سمت خود جذب میکرد. در آنجا گفتند علت استفاده از ۱۲ ستون نشانه از ۱۲ علمی بود که بوعلی سینا به آن تسلط داشت که به نظر من خیلی هوشمندانه و زیبا بود.
بعد از دیدن آرمگاه بو علی به سمت آرامگاه بابا طاهر که در ابتدای شرق شهر همدان واقع شده رفتیم. تماشای معماری و فضای آرامگاه خیلی برایم جذاب بود. دور تا دور فضای داخلی آرامگاه را با دو بیتیهای دلنشین بابا طاهر طراحی کرده بودند. از همه جالبتر این که تعدادی از هنرمندان و علاقهمندان به شعر همدانی مراسم شعرخوانی همراه با نواختن موسیقی سنتی در روزهای خاصی از هفته اجرا می کردند که از شانس خوبمان ما هم آن روز آنجا بودیم و کلی لذت بردیم.
روز دوم را برای سر زدن به جاذبههای تاریخی همدان اختصاص دادیم و به دیدن شهر باستانی هگمتانه رفتیم. شهری که زمانی محل زندگی حکومت مادها بود. دیدن بافت بسیار قدیمی شهر و فکر کردن به زمانی که حکومت مادها در این شهر زندگی میکردند برای من بسیار جالب و عجیب بود و از آن بهتر اینکه تاکنون توانستهاند این بافت را حفظ کنند. در کنار تپه هگمتانه دو کلیسای تاریخی نیز وجود دارد که تماشای آنها نیز خالی از لطف نبود.
در روز بعد به سمت بازار سنتی شهر حرکت کردیم. در آن جا حس و حال قدیمی بازار هنوز حس میشد و دیدن مردم در حال خرید و تکاپو حس بسیار خوبی را به من منتقل میکرد. بعد از گشت و گذار در بازار چند دقیقه آخر یک گلدان سفالی به عنوان سوغاتی برای مادرم خریدم و از آنجا خارج شدیم. سپس به سمت مسجد جامع همدان که در نزدیکی بازار قرار داشت حرکت کردیم و با چند دقیقه پیادهروی به آن رسیدیم. مسجد بسیار زیبایی بود اگر شما به بازدید از این مسجد رفتید فراموش نکنید سر خود را در ابتدای ورود بالا بگیرید و مقرنسکاری بسیار زیبای مسجد را نگاه کنید و بعد وارد مشجد شوید. شبستان این مسجد بسیار زیبا بود و آجرکاریهای که در ستونهای آن به کار رفته سبب شده تا زیبایی این بنا چند برابر به نظر برسد.
کمی خسته شده بودیم و دلمان تنوع میخواست و به همین خاطر تصمیم گرفتیم 25 کیلومتری از شمال همدان را با تاکسی طی کنیم و به شهر لاله جین برویم. به محض ورود با فرودشگاهها و مغازههایی روبه رو شدیم که ظروف سفالی می فروختند. از آنجا که من همیشه به سفال علاقهمند بودم تصمیم گرفتیم سری به کوچه پس کوچههای لالجین هم بزنیم. دیدن کارگاههای سفال و کوچههایی که بوی خاک رس از درونشان استشمام میشد، مرا شگفتزده کرده بود.
صبح روز سوم تصمیم گرفتیم برای تفریح به مکانی متفاوت در همدان برویم. از آنجا که قبلا من کلی درباره جاذبههای همدان تحقیق کرده بودم، پیشنهاد دادم به کنار دریاچه و سد اکباتان برویم. طبیعت دریاچه پشت سد بسیار زیبا بود و توانستیم تعداد زیادی عکسهای زیبا بیندازیم و در مسیر برگشت خودمان را به خوردن نان کماج خوشمزه میهمان کردیم.
آخرین روز را به گونهای برنامهریزی کرده بودیم که در مسیر بازگشت به تهران به دیدن غار علیصدر رفتیم. برای بازدید از این غار ابتدا باید بلیط تهیه میکردیم. بعد از خرید بلیط و رفتن به فضای داخلی غار سوار قایق شدیم و حسابی حس ماجراجویی همراه با هیجانم گل کرده بود. هر چقدر از زیبایی داخل غار بگویم کم گفتهام. سنگهایی که طی میلیونها سال بر اثر فرسایش شکلهای خاصی به خود گرفته و انعکاس آنها در آب بسیار جذاب و دیدنی بود. سکوت و آرامش داخل غار، صدای چکههای آب و قندیل 5 میلیون ساله تصویری است که از غار علیصدر در ذهن من نقش بسته است.
سفر به همدان را به همه پیشنهاد میکنم شهری پراز جاذبههای دیدنی زیبا و غذاهای خوشمزه. اما توجه داشته باشید اگر میخواهید به شهر همدان سفر کنید از اوایل تیر ماه تا اوایل مهر بهترین زمان سفر است زیرا که در بقیه ماهها ممکن است سرمای هوا کمی آزار دهنده باشد.