ابوالفضل زنجانی
ابوالفضل زنجانی
خواندن ۳ دقیقه·۸ ماه پیش

زندگی نامه شهید محمد حسین زنجانی

شهید محمد حسین زنجانی در تاریخ 24/06/1351 در روستای نوزاد از توابع درمیان چشم به جهان گشود وی تحصیلات ابتدایی و راهنمائی خود را در روستای نوزاد گذراند و سپس برای ادامه تحصیل راهی دیار بیرجند شد وی تحصیلات دبیرستان را در مدرسه شبانه روزی شوکتیه گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته زبان ادبیات فارسی در دانشگاه پیام نور پذیرفته شد. وی در حین تحصیل در قنادی گل یاس مشغول به کار شد و در حین دوره دانشجویی در شهریور 1376 ازدواج کرد نحوه آشنایی با همسرشان به این صورت بود که هیچ گونه آشنایی از قبل و رابطه فامیلی و خویش آوندی نداشتند این ازدواج در حین برگشت از دانشگاه همسرشان در خیابان مدرس به قنادی می رود برای خرید (ساعت 3 بعد از ظهر) در همان روز در ساعت 8 شب با مادر دوستم که همسایه شان بود به خواستگاری آمدند در همان اول گفت من دانشجو هستم و هیچ گونه ثروتی ندارم فقط علی وار و به خدا توکل کردم آمدم خواستگاری صادقانه همه جزئیات و موارد را گفت پدرم سکوت کرد و هیچ نگفت مادر دوستم گفت دو نفر با هم بروید صحبت کنید در حین صحبت با من گفت این چادر و مقنعه که سر شماست خیلی حرمت دارد این چادر حضرت فاطمه زهرا است این چادر و مقنعه با مرگ از شما جدا شود و گفت نماز اول وقت فراموش نشود اگر اینها را رعایت کردید و می دانم که رعایت می کنید آب نخواهم گذاشت در دلتان تکان بخورد هر چه می گفت تایید می کردم مهریه را هم گفت 14 سکه به نیت چهارده معصوم من همان لحظه جواب مثبت را به ایشان دادم. بعد از یک هفته به عقد هم درآمدیم و در 8 آبان 1377 به خانه بخت رفتیم بعد از سه ماه از ازدواج همسرم به دوره مقدس سربازی رفت و دوره خدمت را در تربت حیدریه در کنگره سرداران شهید گذراند وی در روزنامه آوای خرسان جنوبی و بعد از ظهر در قنادی گل یاس مشغول به کار شد در بهمن 1380 در دادگستری پذیرش شد و در طول دوران زندگی صاحب 4 فرزند شدیم 2 دختر 2 پسر . 21 سال با همسرم واقعا زندگی کردم و از زندگی در کنارش لذت بردم همسر من همیشه با وضو بود و نماز شبش ترک نمی شد و نماز های فرادی را به صورت می خواند و بیشتر اوقات در خانه در منزل مداحی می کرد و هنوز صدای مداحی اش در خانه می پیچد و یکی از خصلت های دیگر همسرم این بود که صله رحم را به جا می آورد و در امر خمس خیلی مقید بود همسرم به تقوی مهربانی و بخشندگی خبره بود. در بحث خمس حتی چاای را هم که در منزل آشنایان خورده بود پرداخت می کرد (کسانی که خمسشان را نمی دادند) همسرم به شدت به نظام و انقلاب وابسته و همواره از آن با جان و دل حمایت می کرد. همسرمدر مورد شهدا می گفت مدیون هستید از کوچه ای که نام شهد بر آن هک شده رد شوید و صلوات نفرستید و می گفت برای شهدا چله بگیرید و همیشه می گفت شهادت لیاقت می خواهد. هر سال اربعین به کربلا می رفت ولی اربعین سال 98 (آخرین اربعین شهید) که به کربلا رفت می گفت امسال با سال های قبل خیلی فرق دارد انگار به من الهام شده که با زیارت اولی ها به کربلا بروم در جوابش من گفتم زیارت اولی از کجا پیدا خواهی کرد؟ گفت دست من و تو نیست نامآنها در لیست زیارت شدگان آقا ابا عبدالله ثبت می شود به یک طریقی به دست من می رسد اتفاقا همین طور شد با زیارت اولی ها به کربلا رفت روزی که می خواست برود کربلا دختر بزرگم گفت بابا جان امسال گفتند کربلا امن نیست با قاطعیت در جواب دخترم گفت عزیز دل بابا تا زمانی که حاج قاسم هست قظره خونی از دماغ کسی نمی چکد.

شهید محمد حسین زنجانی در تاریخ 17 دی 1398 چهار روز بعد از شهادت شهید سلیمانی در تشیع این شهید والا مقام به درجعه رفیع شهادت نائل آمد.

شهداشهیدشهید حاج قاسم سلیمانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید