تا وسط حال باهات اومدم داشتی میرفتی سر کار یهو دستتو گرفتم بردمت جلوی اسپیلت نشوندمت درجشم گزاشتم رو۱۶ میدونستم اتاق گرم بوده و توام گرمایی اذیت شدی رفتم نون هارو از تو تراس ک گزاشته بودم با ماکروفر خدایی (نور خورشید)گرم بشه اوردم نونای مخصوصی ک مامان میپخت شبیهه نون باگت های گرد بودوسطشونو کلی پنیر گذاشتم و گردو دومیو پنیر گذاشتم با سبزی یه لیوان اب انبه اوردم با یه لیوان اب میدونستم تموم مدت داری نگام میکنی پس سعی میکردم برعکس همیشه ک شونه هام افتادست صاف وایستم اوردمشون برات مبل یه نفره و کوچیک دوتامونو جا نمیشد پس نشستم رو پاهات گفتی تانخورم نمیخوری اما من دلم نمیکشید حالت تهوع عصبی داشتم و حالم بد تراز اونی بود ک بتونم بخورم گفتی یه گاز من یه گاز تو لقمه و هی میاوردی نزدیک لبام ولی من قد یه گنجیشک یه نک میزدم تا تو بخوری گاز بعدیو ولی یه دفعه حرصت گرفت از ریز ریز خوردنام نصف ساندویچ و چپوندی تو حلقم مجبور شدم قورت بدم خوشمزه بود به نظر، مخالف تو روی مبل نشسته بودم سعی کردم به عادت همیشگیم کمرمو به پشت خم کنم بی خبر ازت سقوط کردم تو من و گرفتی گفتی دیوونه اگه نمیگرفتمت سرت خورده بود زمین بهت نگفتم ک فکر کنی قهرمانی و مراقبمی ولی من پاهام چفت به مبل بود هیچ وقت قرار نبود سرم بخوره به زمین
سکانس بعدی
یه قدم اومدم جلو زیر پام خالی شد با بقیه اونور داشتی شنا میکردی و میخندیدی شنا بلد بودم اما از شدت هولی هی میرفتم زیر اب و میومدم بالا هی نفس میگرفتم هی میرفتم زیر اب دیدم یکی نزدیکمه یکی دستاشو گرفته دو طرف کمرم و من و اورده بالای اب و به سمت خشکی دریاچه شنا میکنه تعجب کردم تویی بین اون همه جمعیت فقط تو حواست بود من دارم غرق میشم.
سکانس بعدی
تختم یه نفره بود دوتامون جا نمیشدیم سرمو گزاشته بودم رو زمین یکم اونور تر از تو یهو بلند شدم سرم خورد به لبه تخت دردم نگرفت ولی تو بلند گفتی وای و محکم بغلم کردی منم دستمو جوری گذاشتم رو سرم ک اره خیلی درد داشت مثلا ک لذت ببرم از نگرانیت برای من
سکانس بعدی
جلو تراز تو از پله ها داشتم میرفتم پایین حواسم بود پله هارو قشنگ برم پایین ک نیفتم ولی نمیدونم چی شد ک یهو پام لیز خورد و چند پله اخر و سر سره وار رفتم پایین کمرم یکم درد میکرد ولی وقتی تورو دیدم ک با عجله اومدی پیشم و محکم بغلم کردی و معذرت خواهی کردی ک نتونستی من و بگیری دردم و یادم رفت و فقط میخندیدم ،میخندیدم به نگرانی عجیبی ک داشتی و حساسیتم رو اینکه جلو تو سوتی ندم ولی پله هارو اینجوری سر خوردم هی میخندیدم و هی تو بیشتر قربون صدقه میرفتی و میبوسیدیم
سکانس بعدی
بیایونای شمال بودیم اروم کشیدمت کنار ک من پد لازم دارم نیاوردم با خودم میری برام بخری! نم نمک بارون میبارید متورو برداشتی و منم سوار شدم بار اولم بود سوار متور میشدم یه تیکه راه اول خاکی بود و سرعتمون کم بود ولی چاله چوله هاش باعث میشد دلم یهو به خودش بپیچه و من هی جیغای اروم بزنم یادمه چجوری محکم بهت چسبیده بودم و تو هی قربون صدقه های قشنگ میرفتی فکر میکردم تو جاده ک بریم بهتر میشه اما تو جاده سرعتمون بیشتر شد چون ماشینای دیگم بودن نمیشد اروم رفت وقتی دستتو گذاشتی رو دستام ک دور کمرت حلقه بود حالم بهتر میشد و ترسمم کم ولی بازم تموم سعیمو میکردم جیغ نزنم ولی نمیشد اروم جیغ میزدم ک هول نکنی و نیفتیم یه وقت ،فک کنم از بستی محکم بغلش کرده بودم نمیتونست نفس بکشه رسیدیم نشستم رو سکو جلوی مغازه صداش میومد به مغازه دار میگفتی شکلات کاکائویی ندارین! مرده میگفت نه باز اون میگفت هیچ چیز کاکائویی ندارین باز مرده میگفت نه اخرش صدات کردم چیزی نمیخوام ولی فکر کنم یه شیرموز خریدی برام اخرش یه سیگارم برای خودت تاحالا سیگار نکشیده بودم کشیدن توروهم ندیده بودم ازت خواستم اخرش و بدی به من نشستی پایین پام ازت خواستم دودشو اونور بگیری چون اذیتم میکرد بی توجه به درخواستم ک گفتم بدی بهم منم امتحانش کنم ته سیگارت و انداختی دور