زهرا ساعدی
زهرا ساعدی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

تمثیل دریا و موج دریا


از جمله تمثیل‌های مشهور در این باب که شاید بتوان آن را یکی از تمثیل‌های موفق در این زمینه دانست، تمثیل دریا و موج دریاست. عرفا برای تبیین نظریة وحدت شخصیه و روشن‌تر ساختن نوع ارتباط حق و خلق، از تمثیل دریا و امواج آن استفاده کرده‌اند.

میان دریا و موج دریا چه نسبتی برقرار است؟ از یک سو موج قطعاً غیر از دریاست؛ زیرا می‌توان دریای آرامی را تصور کرد که هیچ موجی ندارد ولی پس از مدتی موّاج شود. این موج‌های پدید آمده، طبیعتاً غیر از دریا و آب آن‌اند؛ زیرا زمانی دریا و آب آن بود ولی این امواج نبودند؛

و از سوی دیگر، موج چیزی بر دریا نیفزوده است، و پس از آنکه دریا موّاج شد، ما باز چیزی جز دریا و آب نخواهیم داشت، و هرچه هست همان آب دریاست و میتوانیم بگوئیم موج آب متموج است.

بنابراین از این منظر موج دریا عین دریا و آب دریاست و جز آن نیست؛ زیرا در همان حال که دریا موج برداشته، آب تمام متن آن را فرا گرفته است و موج هیچ بخشی از آن را تشکیل نمی‌دهد. اما با این حال کسی نمی‌تواند موج را انکار کند و آن را صرفاً امری وهمی و ذهنی انگارد. سرّ چنین حالتی برای موج که هم در خارج واقعیت دارد و هم هیچ بخشی از دریا و متن آن را تشکیل نمی‌دهد، آن است که نوعی خاصِّ از تحقق را داراست و گرچه متن وجودی مستقل و منحازی ندارد، چون موج دریاست، موجود و متحقق در خارج است. باز تکرار می‌کنیم، چون «موجِ دریا» است، به حیث تقییدیِ دریا تحقق دارد و هیچ‌وپوچ نیست.

عرفا می‌گویند نسبت حق و خلق نیز شبیه نسبت موج و دریاست؛ زیرا همة موجودات و تجلیات و تعینات، امواج دریای بی‌کران وجود حق‌تعالی هستند و حقیقت خلق همان حقیقت موجی است که نه در مرحلة مقام ذات حق، بلکه در مرحلة ظهور و بروز ذات و با مقید شدن آن پدید می‌آید. این امواج خلایق، از جهتی غیر حق‌تعالی، و از جهتی عین او‌یند، و با آنکه وجودی در کنار وجود حق نیستند، چون شأن حق و موج آن دریا هستند، متحقق‌اند و به حیثیت تقییدیه شأنیه وجود خداوند موجودند.

عرفان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید