من از بچگی عاشق این بودم که هرچه زود تر بزرگ شم ؛ چون فک میکردم هر چی سنم بره بالا تر به آرزو هام نزدیک تر میشم .
نمیدونم الان بزرگ شدم یا نه! اما هرچی که روزای من داره میگذره و میره و ولم میکنن بیشتر میفهمم که بزرگ شدن یا نشدن هیچ ربطی به رسیدن و نرسیدن آرزو نداره ! ؛ چون آرزو ها تنها و تنها به طرز فکر ماو نوع دیدمون به زندگی بستگی داره .
ذاتا از بچگی آدمِ شاد وسرزنده ایی بودم و نوع نگاهم به زندگی مثبت بوده و هیچ وقت نگفتم که زندگی همینه دیگه!!! باید بسازیم ! هیچ وقت در هیچ شرایط حتی اگه هر روز هر 60 ثانیه 60 بار تکرار کنی که زندگی همینه من میگم نه زندگی همین نیست! آدم بی منطق و ایده ناپذیری نیستم نسبت به افکار و توصیه ها اما خب همیشه به کلمه ی کافی و همین آلرژی داشتم، چون از نظرم کلمه ی کافی و همین یعنی ی نقطه و تهِ خط برا همه چی ، که متاسفانه این با افکارِ من جور در نمیاد و معتقدم که حتی بعد از مرگ هم که دیگه هیچی دراختیارمون نیست فرصت رشد و زندگی هست دیگه چه برسه به این دنیا که کلش در اختیارِ خودمونه!
اگه از من بخوای که معنای زندگی رو برات توصیف کنم میگم که زندگی ی خمیر بازیِ نه خیلی نرمه که میتونی به هر شکلی که میخوای درش بیاری ؛
زندگی دقیقا همون چیزیه که خودمون میسازیمش ، تغییرش میدیم و هر لحظه بهش فرصت میدیم که خوب و بد باشه.
کلا همیشه طرز فکرم برام مهم بوده که چطور فکر کنم و چطور همه چی رو توی ذهنم تجزیه و تحلیل کنم که زندگیم رنگی تر بشه برام و حتی علاوه براین ، طرز فکر آدمایی که باهاشون حرف میزنم و اطرافم هستن و باهاشون سروکار دارم هم مهمه ! آخه خیلی تاثیر داره که مثبتن یا نه ، آخه ذات آدما بر اساس غریزه است وقتی که هی بهت تلقین کنن و بگن که بسه، کافیه ، همینه دیگه یا بریم اینکارو کنیم که چی بشه؟ یا خب که چی؟ روی آدم تاثیر میذاره و اینه که بده ، همیشه سعی کردم از آدمایی که فکرشون منفیه و همش از همین کلمات استفاده میکنن دوری کنم . چون متاسفانه دخترِ تاثیر پذیری ام ، من حتی فیلمایی که آخرش همه چی بهم میریزه و متلاشی میشه یا هم دیگه رو ول میکنن یا همشون میمیرن نگاه نمیکنم چون گفتم که تاثیر پذیرم و تا چند روز یا حتی مدت ها و یاحتی همیشه توی ذهنم میمونه
مثلا ی چندتا کتاب خوندم و رمان و فیلم دیدم که عاشقانه بود که تو همش پسره به دختره خیانت میکرد و الان متاسفانه ذهنم نسبت به پسرا منفیه وحس میکنم همه ی این دخترایی که تو رابطه ان طرف مقابلشون داره ی کارِ بد انجام میده، به خاطر همین خودمم همیشه سعی کردم که وارد رابطه ایی نشم و اگه هم بشم وارد ی رابطه ایی با ی آدم مطمعن بشم (هرچند که مطمنم بهش ولی بازم بیچاره است از دستم:)))) )
همیشه هم جذب اون آدمایی میشم که توی ذهنشون ی طرز تفکر ناب یا ی ایده ناب دارن،
من برعکسِ خیلی از دخترای دیگه که اول از هرچیزی ظاهر طرف به چشمشون میاد و این طوری عاشق میشن نبودم ، همیشه دوس دارم بدونم که فکرش چجوریه ، هدفمنده؟ شاده؟ دلیلش برای با من بودن چیه؟ مثبت فکر میکنه؟ بلند پروازه؟ حرفاشو عملی میکنه یا نه؟ ، چون من از داشتن ی زندگیِ عادیه روزمره متنفرم دوس ندارم بچه داشته باشم و هر روز نهار درست کنم و خونه رو مرتب کنم و منتظر این که چه ساعتی از سرکارشون تشریف بیار خونه:/ یا حالا فوقش ی سرکاری هم برم دقیقا عین زندگیِ خیلیا از نظرم خیلی زندگیِ سطحیی دارن و خیلی سطحی فکر میکنن ( البته توهین نمیکنم من خودم خانوادم همین جورین:)) ) من، اینجوی دوس ندارم
به خاطر همین در صورت داشتن اون سوالات حاضرم باهاش برم توی رابطه وگرنه اگه اینجوری نبود که منم عین بقیه دوستام الان عقد و عروسیم و کرده بودم !.
خلاصه خواستم بگم طرز فکر خیلی مهمه و سعی کنید همیشه از افکارِ اطرافیانتون! ی پله بالاتر باشد و دید قشنگی رو به زندگی داشته باشد
