مقاله «How Firms Navigate Cooperation and Competition in Nascent Ecosystems» نوشته داگلاس هانا و کتلین آیزنهارت، یکی از مطالعات برجسته در حوزه استراتژی اکوسیستمهاست که به بررسی نحوه تعامل شرکتها با دو نیروی متضاد—همکاری و رقابت—در مراحل اولیه شکلگیری اکوسیستمها میپردازد. نویسندگان با استفاده از مطالعه موردی پنج شرکت فعال در صنعت انرژی خورشیدی مسکونی ایالات متحده بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴، چارچوبی نظری ارائه میدهند که نشان میدهد چگونه شرکتها میتوانند در اکوسیستمهای نوظهور، همزمان ارزش خلق کنند و سهمی از آن را تصاحب نمایند.

در این مقاله، سه استراتژی متمایز برای فعالیت در اکوسیستمها شناسایی شده است: استراتژی سیستم، استراتژی مؤلفه، و استراتژی گلوگاه. استراتژی سیستم بر ورود همزمان به چند مؤلفه اکوسیستم و کنترل کامل زنجیره ارزش تأکید دارد. شرکتهایی که این مسیر را انتخاب میکنند، معمولاً به دنبال کاهش وابستگی به شرکای بیرونی و ایجاد تجربهای یکپارچه برای مشتریان هستند. در مقابل، استراتژی مؤلفه بر تخصصگرایی در یک بخش خاص از اکوسیستم و همکاری با سایر بازیگران برای تکمیل زنجیره ارزش تمرکز دارد. این رویکرد به شرکتها اجازه میدهد با منابع محدود، وارد اکوسیستم شوند و از طریق نوآوری در مؤلفه خود، مزیت رقابتی کسب کنند.

اما نوآورانهترین بخش مقاله، معرفی استراتژی گلوگاه است—رویکردی که شرکتها را به شناسایی و ورود به مؤلفههایی هدایت میکند که در آن زمان، رشد اکوسیستم را محدود کردهاند. این مؤلفهها که بهعنوان گلوگاه شناخته میشوند، ممکن است به دلیل کیفیت پایین، کمبود منابع یا پیچیدگی فنی، مانع توسعه اکوسیستم شوند. شرکتهایی که این استراتژی را دنبال میکنند، با ورود به گلوگاهها و رفع محدودیتها، نهتنها ارزش خلق میکنند بلکه از موقعیت خود برای اعمال قدرت رقابتی نیز بهره میبرند. این استراتژی نیازمند توانایی بالا در پیشبینی تغییرات، انعطافپذیری عملیاتی و مهارت در مدیریت روابط پیچیده با شرکای اکوسیستم است.
تحلیل نتایج مقاله نشان میدهد که موفقیت در اکوسیستمهای نوظهور، صرفاً به داشتن منابع یا تخصص اولیه وابسته نیست، بلکه به توانایی شرکت در انتخاب استراتژی مناسب، تطبیق با تغییرات گلوگاهها، و ایجاد تعادل میان همکاری و رقابت بستگی دارد. شرکتهایی که تنها به یکی از این دو نیرو توجه میکنند—مثلاً صرفاً همکاری بدون تصاحب ارزش، یا رقابت بدون خلق ارزش—در بلندمدت با چالشهای جدی مواجه میشوند. در مقابل، شرکتهایی که قادرند همزمان در مرز میان همکاری و رقابت حرکت کنند، و با تغییرات اکوسیستم همگام شوند، شانس بیشتری برای رشد و تثبیت موقعیت خود خواهند داشت.
این مقاله نهتنها به غنای نظری حوزه استراتژی اکوسیستمها میافزاید، بلکه برای مدیران و پژوهشگران، بینشی عملی درباره نحوه طراحی و هدایت شرکتها در محیطهای پیچیده و پویا فراهم میآورد. در دنیایی که اکوسیستمهای کسبوکار بهطور فزایندهای جایگزین زنجیرههای سنتی ارزش میشوند، فهم دقیق این تعاملات، کلید موفقیت سازمانهاست.
منبع:
Hannah, D. P., & Eisenhardt, K. M. (2018). How firms navigate cooperation and competition in nascent ecosystems. Strategic management journal, 39(12), 3163-3192.