ویرگول
ورودثبت نام
مَهدی عَبدی
مَهدی عَبدیپژوهشگر حوزه استراتژی و در مسیر یادگیری ...
مَهدی عَبدی
مَهدی عَبدی
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

بازآرایی بزرگ در تجارت جهانی

در دنیایی که مرزهای اقتصادی هر روز در حال جابه‌جایی‌اند، تجارت دیگر فقط انتقال کالا از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر نیست؛ بلکه به صحنه‌ای پیچیده از تصمیم‌گیری‌های ژئوپلیتیکی، رقابت‌های فناورانه و بازتعریف نقش کشورها در زنجیره‌های جهانی تبدیل شده است. آنچه زمانی به‌عنوان مسیرهای ثابت و قابل پیش‌بینیِ تجارت شناخته می‌شد، اکنون در حال بازآرایی است؛ نه به‌صورت تدریجی، بلکه با شتابی که حتی بزرگ‌ترین بازیگران اقتصادی را به بازنگری واداشته است. این تحول نه‌تنها در سطح سیاست‌گذاری کلان، بلکه در تصمیمات روزمره شرکت‌ها، تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان نیز بازتاب یافته است.

مفهوم «نسبت بازآرایی» توسط مکنزی به‌عنوان شاخصی نوین برای سنجش قابلیت جابجایی تأمین‌کنندگان کالاها معرفی شده است. این نسبت نشان می‌دهد که تا چه حد می‌توان واردات یک کشور از تأمین‌کننده‌ای خاص —مثلاً آمریکا از چین— را به کشورهای دیگر منتقل کرد. برای نمونه، در کالاهایی مانند تی‌شرت یا چیپ‌های ساده، نسبت بازآرایی بسیار پایین است و نشان می‌دهد که بازار جهانی برای این کالاها بسیار بزرگ‌تر از سهم چین در واردات آمریکاست؛ بنابراین جایگزینی تأمین‌کننده آسان‌تر خواهد بود. اما در کالاهایی مانند عناصر کمیاب معدنی یا تزئینات خاص کریسمس و برخی محصولات موردنیاز مصرف‌کنندگان نهایی، این نسبت به‌شدت بالا بوده و نشان می‌دهد که چین عملاً تأمین‌کننده انحصاری این اقلام است و جایگزینی آن نیازمند سرمایه‌گذاری‌های سنگین، زمان طولانی و ریسک بالا خواهد بود. تحلیل مکنزی نشان می‌دهند که اروپا در این بازآرایی تجارت میان قاره‌ها، نقش دوگانه‌ای ایفا می‌کند: هم به‌عنوان واردکننده از چین و هم به‌عنوان صادرکننده به آمریکا. کشورهای جنوب شرق آسیا مانند ویتنام نیز در جایگزینی صادرات الکترونیک چین نقش پررنگی یافته‌اند، در حالی‌که کانادا و مکزیک با وجود نزدیکی جغرافیایی، تأثیر محدودی در این بازآرایی دارند، زیرا پیش‌تر نیز بخش زیادی از صادراتشان به آمریکا بوده است. مکنزی معتقد است شرکت‌های درگیر در فرایند بازآرایی تجارت، با چهار گزینه استراتژیک مواجه‌اند: کاهش مصرف، جایگزینی کالاها، افزایش تولید داخلی، و بازآرایی زنجیره تأمین؛ که هر یک از این مسیرها نیازمند منابع، تخصص، و تحمل ریسک‌اند و نمی‌توان آن‌ها را به‌صورت فوری یا بدون هزینه اجرا کرد.

جمع‌بندی مکنزی از روند بازآرایی تجارت در عرصه بین‌الملل، نشان می‌دهد که بازآرایی تجارت جهانی نه‌تنها واکنشی به فشارهای سیاسی و تعرفه‌ای است، بلکه می‌تواند به‌عنوان فرصتی برای کشورهایی با ظرفیت تولیدی بالا و نیروی کار رقابتی تلقی شود. استفاده از شاخص «نسبت بازآرایی» امکان ارزیابی دقیق‌تری از پیچیدگی‌های زنجیره تأمین فراهم کرده و نشان می‌دهد که تجارت جهانی وارد مرحله‌ای از بازتعریف نقش‌ها و مسیرها شده است. با این حال، گزارش مکنزی در برخی بخش‌ها از ارائه جزئیات عملیاتی و هزینه‌های واقعی این بازآرایی عبور می‌کند و بیشتر بر ارزیابی سناریوهای کلان تمرکز دارد. همچنین نقش فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی، بلاک‌چین، یا اتوماسیون در تسهیل یا پیچیده‌تر شدن این فرآیند کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالی‌که این عوامل می‌توانند در آینده نزدیک نقش تعیین‌کننده‌ای در بازآرایی تجارت جهانی ایفا کنند.

در پایان، پرسش‌هایی اساسی برای ما مطرح می‌شود: آیا کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران، می‌توانند از این بازآرایی جهانی بهره‌برداری کنند؟ آیا شرایط سیاسی، زیرساخت‌های لجستیکی، سیاست‌های تجاری، و ظرفیت‌های تولیدی موجود در منطقه توانایی جذب سرمایه‌گذاری‌های جایگزین را دارند؟ چگونه می‌توان با اصلاحات ساختاری و تعامل هدفمند با شبکه‌های تجارت جهانی، این تحول را به یک فرصت بی‌نظیر برای ایران تبدیل کرد؟

منبع:

McKinsey Global Institute. (2025). The great trade rearrangement. McKinsey & Company.

تجارت جهانی
۱
۰
مَهدی عَبدی
مَهدی عَبدی
پژوهشگر حوزه استراتژی و در مسیر یادگیری ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید