مقاله «Think with me, or think for me» به یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین پرسشهای عصر دیجیتال میپردازد: آیا هوش مصنوعی میتواند در فرایند تدوین استراتژیهای بازاریابی نقش خلاقانه و تصمیمگیرنده داشته باشد، یا صرفاً باید به عنوان ابزاری تحلیلی در خدمت انسان باقی بماند؟ این مقاله با نگاهی آیندهنگر و تحلیلی، تلاش میکند مرز میان مشارکت و جایگزینی AI در تصمیمگیریهای استراتژیک را روشن کند. نویسندگان با بهرهگیری از مصاحبههای عمیق با مدیران و متخصصان حوزه هوش مصنوعی، به بررسی دیدگاههای مختلف درباره ظرفیتهای AI در خلق ارزش استراتژیک پرداختهاند. آنها به جای تمرکز صرف بر تواناییهای فنی، به جنبههای فرهنگی، مدیریتی و سازمانی نیز توجه کردهاند تا تصویری چندبعدی از آینده تعامل انسان و ماشین در حوزه استراتژی بازاریابی ترسیم کنند.

در این مقاله، پژوهشگران از رویکردی کیفی بهره گرفتهاند که مبتنی بر مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۱۳ متخصص و مدیر فعال در حوزه هوش مصنوعی و بازاریابی است. این انتخاب روش به آنها اجازه داده تا دیدگاههای عمیق و متنوعی را درباره نقش AI در تدوین استراتژی بازاریابی گردآوری کنند. تحلیل دادهها با استفاده از کدگذاری چندمرحلهای انجام شده که شامل کدگذاری ساختاری، توصیفی و الگویی است. این فرایند تحلیل به استخراج پنج تم اصلی منجر شده که هرکدام جنبهای از تعامل میان هوش مصنوعی و تصمیمگیری استراتژیک را روشن میکنند. چارچوب نظری مقاله نیز ترکیبی از نظریه اقتضایی و مدل بلوغ تحلیلی گارتنر (GAAM) است که به نویسندگان امکان داده تا یافتهها را در بستر یک مدل تحلیلی معتبر قرار دهند. نوآوری روششناختی مقاله در پیشنهاد مرحلهای جدید به مدل گارتنر با عنوان «تحلیل خلاقانه» است که فراتر از تحلیلهای توصیفی، تشخیصی، پیشبینی و تجویزی عمل میکند و به نقش AI در خلق ایدههای نوآورانه اشاره دارد.

اما در بررسی کاربرد این مقاله در کسبوکارهای ایرانی، به نظر من اینگونه میتوان گفت که بسیاری از یافتههای آن با چالشها و فرصتهای موجود در فضای بازاریابی ایران همخوانی دارند. یکی از نکات کلیدی مقاله، تأکید بر نقش فرهنگ سازمانی در پذیرش هوش مصنوعی است؛ موضوعی که در ایران نیز بسیار حیاتی است، چرا که بسیاری از سازمانها هنوز در مراحل ابتدایی تحول دیجیتال قرار دارند و مقاومت فرهنگی در برابر فناوریهای نوین مشهود است. همچنین، مقاله به تفاوت میان استفاده عملیاتی و استراتژیک از AI اشاره میکند؛ در ایران نیز بسیاری از کسبوکارها از AI صرفاً برای اتوماسیون یا تحلیل دادههای ساده استفاده میکنند و هنوز به مرحلهای نرسیدهاند که AI را در تصمیمگیریهای کلان استراتژیک دخیل کنند. پیشنهاد مقاله درباره افزودن مرحله «تحلیل خلاقانه» به مدل GAAM گارتنر میتواند برای شرکتهای ایرانی الهامبخش باشد تا از AI نه فقط به عنوان ابزار تحلیل، بلکه به عنوان شریک فکری در خلق استراتژی بهره ببرند. با توجه به رشد استارتاپها و شرکتهای فناور در ایران، این مقاله میتواند به عنوان راهنمایی برای مدیران جوانی باشد که به دنبال تلفیق خلاقیت انسانی با قدرت پردازشی AI هستند. همچنین، مقاله میتواند در طراحی برنامههای آموزشی برای مدیران بازاریابی ایرانی مورد استفاده قرار گیرد تا آنها را برای همکاری مؤثر با سیستمهای هوشمند آماده کند. در مجموع، مقاله ظرفیت بالایی برای بومیسازی مفاهیم و توسعه کاربردی در فضای کسبوکار ایران دارد، بهویژه اگر با توجه به اقتضائات فرهنگی، زیرساختی و مدیریتی کشور بازخوانی شود.
منبع:
Eriksson, T., Bigi, A., & Bonera, M. (2020). Think with me, or think for me? On the future role of artificial intelligence in marketing strategy formulation. The TQM Journal, 32(4), 795-814.