بسیاری از پژوهشگران میخواهند در حوزه پژوهشی خود مقاله مفهومی بنویسند اما متدولوژی روشن (research design) برای نوشتن این نوع مقالهها کم است. مقاله «طراحی مقالات مفهومی: چهار رویکرد» نوشته الینا جاکولا (Elina Jaakkola) که در سال 2020 در مجله AMS Review منتشر شده است، به بررسی روشهای طراحی و نگارش مقالات مفهومی (غیرتجربی) در حوزه مدیریت و به طور خاص بازاریابی میپردازد. این مقاله به دلیل فقدان الگوهای پذیرفتهشده برای نگارش مقالات مفهومی، به دنبال ارائه راهنماییهای روششناختی برای پژوهشگران، ناظران و داوران است. از آنجائیکه این مقاله بهعنوان «دستورالعمل طراحیِ مقاله مفهومی» خیلی سریع در ادبیات مدیریت پذیرفته و ارجاعپذیر شده است؛ در ادامه، توضیح کاملی از محتوای این مقاله، شامل هدف، ساختار، رویکردها و نکات کلیدی آن ارائه میکنم.

هدف مقاله
جاکولا در این مقاله به اهمیت مقالات مفهومی بهعنوان ابزاری قدرتمند برای نظریهپردازی در حوزه مدیریت اشاره میکند. با این حال، او اذعان دارد که پژوهشگران به دلیل نبود الگوهای استاندارد برای نگارش این نوع مقالات با چالشهایی مواجه هستند. هدف اصلی مقاله، ارائه چهار الگوی (template) مشخص برای طراحی مقالات مفهومی است که به پژوهشگران کمک میکند تا مقالات خود را با روششناسی مشخص و ساختارمند تدوین کنند. این الگوها نهتنها به نویسندگان، بلکه به ناظران و داوران نیز کمک میکنند تا معیارهای روشنی برای ارزیابی مقالات مفهومی داشته باشند.
چرا مقالات مفهومی مهم هستند؟
مقالات مفهومی به دلیل تواناییشان در ایجاد، اصلاح یا گسترش نظریهها بدون نیاز به دادههای تجربی، نقش مهمی در پیشرفت دانش مدیریت ایفا میکنند. این مقالات معمولاً بر تحلیل و ترکیب ادبیات موجود، شناسایی شکافهای نظری و ارائه چارچوبهای جدید تمرکز دارند. با این حال، نبود ساختار مشخص برای نگارش این مقالات باعث شده است که پژوهشگران در طراحی و ارائه استدلالهای خود با مشکلاتی مواجه شوند.
جاکولا تأکید میکند که مقالات مفهومی باید:
1. دارای طراحی پژوهشی شفاف باشند.
2. انتخاب نظریهها و نقش آنها در تحلیل بهصورت صریح و موجه توضیح داده شود.
3. به جای توصیف صرف ادبیات، به پیشرفت نظری قابلتوجهی منجر شوند.
چهار رویکرد پیشنهادی برای طراحی مقالات مفهومی
جاکولا چهار رویکرد اصلی برای نگارش مقالات مفهومی پیشنهاد میدهد:
سنتز نظریه (Theory Synthesis)،
انطباق نظریه (Theory Adaptation)،
گونهشناسی (Typology)،
مدل (Model).
هر یک از این رویکردها دارای اهداف، روش استفاده از نظریهها و نوع مشارکت در دانش هستند. در ادامه، هر رویکرد را بررسی خواهم کرد:
1.سنتز نظریه (Theory Synthesis)
هدف: یکپارچهسازی ادبیات پراکنده در حوزهای خاص برای ایجاد دیدگاهی منسجم و کلی.
روش استفاده از نظریهها: این رویکرد بر مرور و ترکیب نظریههای موجود از حوزههای مختلف تمرکز دارد تا الگوها و ارتباطات کلان را شناسایی کند. هدف، ارائه یک چارچوب نظری جدید است که فراتر از شکافنگاری (gap-spotting) صرف باشد.
مشارکت در دانش: شناسایی الگوهای کلان و ارائه چارچوبی که به درک بهتر پدیدهها کمک کند. برای مثال، مقاله بکر و جاکولا (2020) با ترکیب مفاهیم تجربه مشتری از حوزههای مختلف، یک دیدگاه یکپارچه ارائه کرد که قابلتعمیم به زمینههای مختلف است.
مثال کاربردی: فرض کنید پژوهشگری بخواهد نظریههای پراکنده در مورد رفتار مصرفکننده در پلتفرمهای دیجیتال را یکپارچه کند. او میتواند با ترکیب مفاهیم از روانشناسی، جامعهشناسی و بازاریابی، چارچوبی جدید برای توضیح رفتار مصرفکننده ارائه دهد.
2.انطباق نظریه (Theory Adaptation)
هدف: استفاده از یک نظریه موجود در زمینهای جدید یا اصلاح آن برای توضیح پدیدهای خاص.
روش استفاده از نظریهها: پژوهشگر یک نظریه را از یک حوزه انتخاب کرده و آن را برای توضیح پدیدهای در زمینهای دیگر تطبیق میدهد. این فرآیند نیازمند توجیه دقیق این است که چرا نظریه انتخابشده مناسب است و چگونه باید اصلاح شود.
مشارکت در دانش: گسترش دامنه کاربرد یک نظریه یا اصلاح آن برای تطبیق با زمینههای جدید. این رویکرد معمولاً زمانی استفاده میشود که یک نظریه در زمینهای خاص ناکافی باشد.
مثال کاربردی: استفاده از نظریههای روانشناسی اجتماعی برای توضیح رفتارهای خرید در بازارهای B2B، با اصلاح مفاهیم برای تطبیق با ویژگیهای این بازار.
3.گونهشناسی (Typology)
هدف: دستهبندی مفاهیم، پدیدهها یا رفتارها بهمنظور ایجاد یک چارچوب طبقهبندی.
روش استفاده از نظریهها: این رویکرد معمولاً با شناسایی ابعاد کلیدی یک پدیده و دستهبندی آنها بر اساس معیارهای مشخص انجام میشود. نظریهها برای پشتیبانی از این دستهبندیها استفاده میشوند.
مشارکت در دانش: ارائه چارچوبی که به پژوهشگران و متخصصان کمک میکند تا پدیدهها را بهصورت منظم و قابلفهم دستهبندی کنند. گونهشناسیها بهویژه در زمینههایی که ادبیات پراکنده است، مفید هستند.
مثال کاربردی: ایجاد گونهشناسی از انواع مقاومت مصرفکننده در برابر برندها، با استفاده از ابعاد شدت و هدف مقاومت.
4.مدل (Model)
هدف: ارائه یک چارچوب نظری که روابط میان متغیرها را توضیح دهد، اغلب با استفاده از گزارهها یا فرضیهها.
روش استفاده از نظریهها: مدلها معمولاً با ترکیب نظریههای موجود و شناسایی روابط علّی یا فرآیندی بین متغیرها ساخته میشوند. این رویکرد نیازمند استدلال قوی برای توجیه روابط پیشنهادی است.
مشارکت در دانش: ارائه چارچوبی که روابط میان متغیرها را توضیح داده و میتواند بهعنوان پایهای برای تحقیقات تجربی بعدی استفاده شود.
مثال کاربردی: توسعه مدلی که نشان دهد چگونه استراتژیهای بازاریابی دیجیتال بر ارزش ویژه برند ملی در زمان بحرانهای ژئوپلیتیکی اثر میگذارد.

ویژگیهای مشترک مقالات مفهومی موفق
جاکولا تأکید میکند که صرفنظر از رویکرد انتخابشده، مقالات مفهومی موفق باید دارای ویژگیهای زیر باشند:
بیانیه مشکل شفاف: مقاله باید مسئلهای مشخص را تعریف کند که نیاز به حل نظری دارد.
استدلال نظری قوی: انتخاب نظریهها باید موجه باشد و نقش آنها در تحلیل بهوضوح توضیح داده شود.
مشارکت قابلتوجه: مقاله باید فراتر از توصیف ادبیات موجود، به ایجاد یا اصلاح نظریه منجر شود.
استفاده از ابزارهای بصری: نمودارها، جداول و مثالهای مرتبط برای انتقال مفاهیم انتزاعی بهصورت ملموس ضروری هستند.
پیامدهای عملی و نظری: مقاله باید پیامدهایی برای پژوهشگران، مدیران یا سیاستگذاران ارائه دهد.
چالشها و راهکارها
جاکولا به برخی چالشهای رایج در نگارش مقالات مفهومی اشاره میکند، از جمله:
عدم انسجام نظری: بسیاری از مقالات مفهومی به دلیل کنار هم قرار دادن نظریهها بدون ترکیب آنها رد میشوند. جاکولا پیشنهاد میدهد که چارچوب پیشنهادی باید بر یک نظریه اصلی استوار باشد و از نظریههای دیگر برای تقویت آن استفاده شود.
فقدان نوآوری: مقالات مفهومی باید به جای توصیف صرف، دیدگاههای جدیدی ارائه دهند.
ساختار ضعیف: استفاده از سرفصلها، زیرعنوانها و ابزارهای بصری برای هدایت خواننده ضروری است.
ساختار پیشنهادی برای مقالات مفهومی
جاکولا ساختار کلی زیر را برای مقالات مفهومی پیشنهاد میکند:
مقدمه: تعریف مسئله و توضیح رویکرد مقاله برای حل آن.
مرور ادبیات: بررسی نظریهها و چارچوبهای مرتبط.
ترکیب نظری: یکپارچهسازی ادبیات برای ایجاد چارچوب جدید.
کاربرد چارچوب: استفاده از چارچوب برای توضیح پدیده موردنظر.
پیامدها: ارائه پیامدهای نظری و عملی و پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی.
مقاله کاربردی جاکولا با ارائه چهار الگوی مشخص، خلأ موجود در روششناسی نگارش مقالات مفهومی را پر میکند. با توجه به اینکه مقالات مفهومی نقش مهمی در پیشرفت نظری دارند، اما اغلب به دلیل نبود ساختار استاندارد مورد انتقاد قرار میگیرند، این الگوها بهعنوان راهنمایی برای پژوهشگران عمل میکنند. مقاله جاکولا با بیش از 1600 ارجاع، تا به امروز تأثیر قابلتوجهی در حوزه مدیریت داشته و بهعنوان منبعی کلیدی برای نگارش مقالات مفهومی شناخته میشود. رویکردهای چهارگانه سنتز نظریه، انطباق نظریه، گونهشناسی و مدل، به پژوهشگران کمک میکنند تا مقالات خود را با دقت و انسجام بیشتری طراحی کنند و از پذیرفته نشدن به دلیل مشکلات ساختاری یا نظری جلوگیری کنند. این مقاله نهتنها برای پژوهشگران مدیریت، بلکه برای هر رشتهای که به دنبال نظریهپردازی مفهومی است، ارزشمند است.
منبع:
Jaakkola, E. (2020). Designing conceptual articles: four approaches. AMS review, 10(1), 18-26.