ویرگول
ورودثبت نام
احمد کلاهدوز
احمد کلاهدوز
خواندن ۱۰ دقیقه·۲ سال پیش

سیاست اقتصادی روسیه در صادرات گندم

روسیه امروزه با رسیدن به رتبه اول در صادرات گندم و برتری جستن از ایالات متحده آمریکا به دستاورد بسیار بزرگی در زمینه کالا‌های استراتژیک کشاورزی دست یافته است. پژوهش حاضر با توجه به پرسش‌های اساسی در رابطه با چگونگی و چارچوب روسیه برای دستیابی به این موفقیت، فرایند‌های ضروری تولید گندم در این کشور و نحوه دستیابی به بهره وری حداکثری تولید، همچنین چالش‌ها و مسائل تاثیرگذار در این مسیر را مورد بررسی قرار می‌دهد.

مقدمه/ بیان مسئله

روسیه تقریباً به واردات برخی محصولات کشاورزی وابسته است، اما نیازهای داخلی و ضرورت‌ های اقتصادی، کشاورزی این کشور را به سوی یک نوع مدیریت کشاورزی متمرکز کشانده است. مسکو با در نظر گرفتن مزیت نسبی خود در تولید گندم، طی مدت کوتاهی از 10 کشور صادرکننده اول به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده گندم تبدیل شده است. بنابراین تبیین شرایط مدیریت این کشور برای اقتصاد کشاورزی در حوزه تولید گندم به برنامه ‌ریزی و اهمیت تمرکز بر برخی محصولات کشاورزی استراتژیک کمک خواهد کرد.

متن اصلی

یکی از بخش ‌های مهم در الگوی توسعه اقتصادی هر کشور، اقتصاد کشاورزی (Agricultural Economy) است که به طور کلی میزان درآمد یک کشور از فروش یا صادرات محصولات کشاورزی را بیان می ‌کند. اما کشورها برای رسیدن به حداکثر بهره‌ وری در این بخش بایستی «کشاورزی اقتصادی» را دنبال کنند. پیش از هر چیز لازم است تا بررسی کوتاهی درباره چالش‌ های آن صورت بگیرد. به طور کلی کشاورزی اقتصادی با مسئله کشاورزی پایدار روبرو است. جنبش کشاورزی پایدار تلاشی برای حفظ منابع طبیعی، تنوع زیستی، پایداری منابع آب و خاک، در نهایت حفظ محیط زیست بر اساس رویکردهای ارگانیک است. بر اساس این ادعا، منابع زمین محدود و جایگزین کردن آن بسیار دشوار است، از سوی دیگر کشاورزی اقتصادی بر اهداف کوتاه ‌مدت و حداکثر بهره ‌برداری متکی است، بدین ترتیب باید به نوعی مدیریت در این حوزه رسید.

بر اساس این تعاریف می ‌توان گفت که موفقیت واقعی یک کشور برای اجرای پارامترهای کشاورزی اقتصادی، بستگی زیادی به اهمیت کشت متناسب با ویژگی‌ های بیولوژیکی و ترسیم اهداف بلند مدت در این زمینه دارد. بنابراین کشاورزی اقتصادی افزون بر مسائل کشاورزی پایدار، به عنوان مسیری برای رسیدن به حداکثر بهره ‌وری مستلزم اجرای پارامترهایی است که در 5 پرسش کلیدی، شامل نوع، میزان، چگونگی، زمان و مقصد تولید محصول، خلاصه می شود. در واقع در ورای هر کدام از این پرسش‌ ها، مواردی مانند میزان هزینه برای خرید ماشین ‌آلات صنعتی لازم و تهیه بذر، وجود امکانات اعم از منابع آب و خاک (هم ویژگی ‌های خاک و هم میزان زمین‌ های کشاورزی مورد نیاز)، استفاده از راهبردهای مشخص جهت کشت محصول در زمان متناسب برای کاستن از هزینه ‌ها و بررسی وضعیت بازارهای فروش محصولات تولیدی، نهفته است.

استراتژی‌ های روسیه برای توسعه کشاورزی (چه محصولی باید تولید شود؟)

طی سال ‌های 2008 به بعد یعنی پس از بحران اقتصادی جهانی، اولین و مهمترین استراتژی روسیه برای توسعه کشاورزی، استراتژی جایگزینی واردات بوده است. این موضوع با دو هدف اصلی، از جمله رسیدن به سطح تولید امن و افزایش تولید جهت دستیابی به مازاد برای صادارت محصولات کشاورزی طراحی شده است. در مسئله امنیت غذایی فدراسیون روسیه، افزون بر تامین نیاز داخلی، مسئله تحریم‌ های غذایی کشورهای مختلف علیه روسیه، همواره تهدید بزرگی برای مسکو به شمار می ‌رفته است. دولت روسیه برای رسیدن به این اهداف چند راهکار را دنبال کرده است. اول، کاهش واردات مواد غذایی است که برای نمونه در سال 2017 از 36% به 21% کاهش یافت. دوم، افزایش تولید محصولات کشاورزی در داخل و ارتقای سطح کیفیت محصولات برای جذب بازار داخلی است. این موضوع به صراحت در برنامه امنیت غذایی فدراسیون روسیه طی سال 2016 و مواردی نیز در برنامه مشابه در سال 2010 آمده است.

بخش دوم راهبردهای کشاورزی روسیه مربوط به توسعه روستایی و مسئله مبارزه با فقر است. خرید محصولات غذایی حدود 30% از درآمد اقشار متوسط و 50% هزینه خانوارهای کم ‌درآمد جامعه روسیه را شامل می‌ شود که بهبود قیمت داخلی محصولات و کاهش وابستگی موجب افزایش سطح رفاه در این کشور می‌ شود. رشد کشاورزی از طریق افزایش بهره ‌وری تولید و در نتیجه افزایش درآمد کشاورزان، به کاهش فقر کمک می ‌کند. در بخش کشاورزی روسیه برای رسیدن به این سطح از بهره‌ وری لازم است تا بر روی تولید یک یا چند محصول با مزیت نسبی بالا تمرکز کند. البته در سطوح حداقلی تنها رهایی از تهدید وابستگی کفایت می‌ کند. بنابراین راهبرد روسیه برای افزایش سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کشور، تمرکز بر تولید محصولی مشخص با بهره ‌وری بالا است که غلات و به طور ویژه گندم در این دسته قرار می‌ گیرد. بدین ترتیب لازم است به این آمار اشاره شود که بخش کشاورزی به طور میانگین طی سال‌ های 2001 تا 2019، 7% از تولید ناخالص داخلی فدراسیون روسیه را تشکیل می‌ دهد. از سوی دیگر کل حجم صادرات مواد غذایی و کشاورزی روسیه در سال  2018 میلادی (به عنوان سالی که اهداف کشاورزی کرملین بر اساس برنامه پیش رفته است)، 25 میلیارد دلار اعلام شده است که 20 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات غلات است. در نهایت باید گفت که از میان غلات صادراتی، حدود 46% آن مربوط به صادرات گندم است.

ویژگی‌ های روسیه برای تولید گندم  (چقدر باید تولید شود؟)

هدفگذاری برای تبدیل شدن به جایگاه اول صادرکننده گندم در جهان، بیش از هر چیز مستلزم بررسی امکانات بالقوه، به ویژه میزان زمین ‌های کشاورزی یا قابل کشت است. به طور کلی زمین‌ های کشاورزی 13 درصد از خاک روسیه را تشکیل می‌ دهد که این میزان 10 درصد از کل اراضی قابل کشت در جهان است. 70 درصد این راضی در بخش اروپایی روسیه شامل منطقه ولگا 7/18درصد، منطقه اورال 2/16درصد و مناطق اقتصادی قفقاز شمالی در حدود 5/11 درصد می‌ شود. کشورهای چین، ایالات متحده آمریکا، استرالیا، برزیل، فدراسیون روسیه، قزاقستان و هند، 7 کشور اول جهان در وسعت زمین ‌های کشاورزی به شمار می ‌روند. از سوی دیگر بزرگترین کشورهای جهان از نظر مساحت زمین به ترتیب روسیه، کانادا، ایالات متحده آمریکا، چین، برزیل، استرالیا و هند هستند.

در واقع رابطه مستقیمی بین سه فاکتور وسعت جغرافیایی، میزان زمین‌ های کشاورزی یا قابل کشت و تبدیل شدن به برترین صادرکنندگان گندم در جهان وجود دارد. به همین دلیل کشورهایی که از نظر وسعت اراضی کشاورزی در مقیاس پایین ‌تری قرار دارند، بسیار دشوار است که بتوانند به اصلی ‌ترین صادرکنندگان گندم در جهان تبدیل شوند. کشورهای متوسط یا کوچک، برای تأمین نیازهای کشاورزی خود اقدام به کشت های فراسرزمینی (1) می کنند که بیشتر کشورهای اروپایی یا توسعه یافته با مساحت جغرافیایی کوچک، در این دسته قرار می گیرند. البته برخی کشورها هم از نظر مساحت کوچک هستند و هم به لحاظ امکانات کشت فراسرزمینی در سطح مطلوبی قرار ندارند. این کشورها مانند کشورهای آمریکای مرکزی، غالبا به ادغام منطقه ای با ضوابط مشخص روی‌ می ‌آورند تا از این طریق کشورهای توسعه یافته را برای کشت فراسرزمینی در کشور خود جذب کنند.

پس از وجود مزارع به عنوان یک ظرفیت بالقوه، این امر تنها با حضور نیروی انسانی فعال و کارآمد به وضعیت بالفعل می ‌رسد. سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی روسیه در سال 2018، حدود 3% است که این رقم کاهش 7/2 درصدی نسبت به سال 2001 را نشان می‌ دهد. به همان نسبت میزان افراد شاغل در بخش کشاورزی روسیه در سال 2001 حدود 12% بود که این میزان در سال 2018 به کمتر از 6% می‌ رسد. یکی از دلایل کاهش سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی روسیه به وضعیت پساشوروی باز می‌ گردد، زیرا در دوره شوروی بیشتر مردم به عنوان دهقانان در مزارع اشتراکی تحت تسلط دولت مشغول به کار بودند و هر چه به سال ‌های پایانی شوروی نزدیک می‌ شویم از این میزان کاسته می‌ شود. در سال‌ های بعد از فروپاشی شوروی نیروی کار تمایل بیشتری به کار در سایر بخش‌ های اقتصادی مانند صنعتی و خدمات داشت و همین امر موجب افزایش‌ مهاجرت از روستا به شهرها، به خصوص در بخش اروپایی روسیه شد.

ارزش غذایی گندم روسیه (چگونگی و زمان کشت محصول؟)

خاک مناطق اروپایی و جنوب غربی روسیه از چرنوزم و هوموس بالایی برخوردار است که مقادیر زیادی از خاک سیاه نیز در این مزارع موجود است. به همین دلیل گندم تولید شده در این مناطق که تا اوکراین نیز امتداد پیدا می کند، مورد پسند خریداران آنها قرار می گیرد. این نوع خاک ارزش غذایی گندم در روسیه را افزایش می دهد، به طوری که پژوهشگران کشاورزی در استرالیا هر ساله تحقیقات دقیق و مقایسه ای خود از این مناطق را برای سنجش وضعیت صادرات گندم کشور خودشان در بازار آتی بین المللی انجام می دهند.

مقصد گندم ‌های صادراتی روسیه (برای چه کسی باید تولید شود؟)

طبیعی است که اولین هدف از افزایش تولید گندم تامین نیازهای داخلی و در امان ماندن از آسیب‌ های آن است. اما با توجه به ماهیت پژوهش بررسی خریداران خارجی این گندم حائز اهمیت است. بزرگترین خریداران غلات روسیه، به خصوص گندم، کشورهای مصر، ترکیه و عربستان سعودی هستند. در سال 2014 کشور اکوادور یک توافقنامه‌ ای برای خرید گندم از روسیه به منظور ایجاد جایگزینی برای کانادا امضا کرد و جالب توجه است که از بین کشورهای آمریکای لاتین، برزیل هم از واردکنندگان غلات روسیه به شمار می‌ رود. البته کشاورزان آمریکایی از رشد صادرات غلات روسیه بسیار ناراضی هستند. چراکه روسیه علاوه بر حضور در بازارهای مختلف آمریکایی و آسیایی توانسته بازار مصر به عنوان بزرگترین واردکننده گندم از آمریکا را از به دست گیرد و ایالات متحده را از این بازار خارج کند.

از نظارت دولتی تا چالش‌ های مدیریتی در تولید گندم روسیه

در روسیه در سال 2008 و مجددا در سال 2015 مالیات بر صادرات گندم اعمال شد. در سال 2010 به دلیل برداشت ضعیف گندم، صادرات آن ممنوع اعلام شد. همچنین در سال 2019-2020 یکی از غیرمعمول ‌ترین دوره ‌های صادرات گندم خود را پشت سر گذاشت که از جمله آنها کاهش ارزش روبل، همه گیری کرونا ویروس، نابرابری در قیمت‌ های داخلی و صادراتی و معرفی سهمیه صادراتی تنها برخی از مشکلات سال اقتصادی روسیه در صادرات گندم بود و به همین دلیل مجددا محدودیت ‌های زیادی برای فروش و صادرات گندم توسط دولت مسکو اعمال شد.  با این حال در این سال نیز روسیه توانست  44/4میلیون تن غلات به بازارهای خارجی صادر کند.

این تصمیمات نه تنها قدرت دولت روسیه را نشان می ‌دهد، بلکه بیانگر اهمیت اساسی خودکفایی (Self sufficiency) در این کشور است. بدین ترتیب صادرات غلات از روسیه تنها محصول آب ‌و هوا و فرایندهای طبیعی این کشور نیست، بلکه به نوعی نتیجه عملکرد آگاهانه این کشور است. بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد مواردی نظیر فساد، مالیات، مسئله دسترسی به امور مالی، بوروکراسی ناکارآمد (inefficient bureaucracy) و تورم مشکل ‌سازترین موضوعات به عنوان در مسیر توسعه کشاورزی روسیه است. حتی در زمینه اراضی کشاورزی نیز سوء مدیریت، تغییر کاربردی زمین ‌ها به صورت غیرقانونی، لاینحل ماندن وضعیت به جای مانده از دوران شوروی درباره مالکیت زمین ‌ها، از مسائلی است که نظارت دولتی را لازم دارد. همین مسائل موجب شده که حدود 60% از زمین‌ های کشاورزی روسیه مورد استفاده قرار نگیرد.

نتیجه گیری

روسیه به طور کلی در زمینه غلات به تولید قابل توجهی رسیده است، اما رسیدن به رتبه اول در صادرات گندم و گذشتن از ایالات متحده آمریکا، دستاورد بسیار بزرگی برای این کشور است. کرملین ابتدا ظرفیت موجود در کشور را مورد بررسی قرار داده و متناسب با آن بر روی تولید چند کالای کشاورزی استراتژیک تمرکز کرده است. در این زمینه راهبردهای منظمی برای تخصیص امکانات به کشاورزان بر عهده استانداران منطقه ‌ای گذاشته شده است. یکی از مهمترین موضوعات در توسعه این بخش، نظارت دائمی و انتشار آمار دقیق مربوط به تولید گندم است که در بسیاری از کشورهای صادرکننده این موضوع به خوبی رعایت نمی ‌شود.

اگرچه روسیه به عنوان تولیدکننده گندم دارای پیشینه طولانی ‌ای است، اما تجربه این کشور در دنیای قرن بیست و یکم و پس بحران‌ های اقتصادی پساشوروی، مواردی است که می‌ تواند قابل استفاده در تولید و صادرات گندم جمهوری اسلامی ایران باشد، این موارد به شرح ذیل است:

1. شناسایی زمین ‌های کشاورزی مناسب (برای ارزش غذای محصول) و دارای مزیت نسبی برای کشت گندم. در این زمینه باید مشکلات و موانع مربوط به استفاده از زمین‌ های کشاورزی، بحث مالکیت و مواردی از این قبیل در نظر گرفته شود. این موضوع از یک سو به دولت برای رفع موانع مربوط به کشت گندم و حذف کردن بوروکراسی ‌های مختلف اداری، همچنین مراجع قضایی برای پیگیری تخلف و حل مسائل زمین‌ های کشاورزی، مربوط می ‌شود، از سوی دیگر گروه ‌های فنی و تخصصی در حوزه کشاورزی باید به بررسی زمین ‌های مناسب بپردازند.

2. تعیین مناطق کشاورزی گندم به صورت مرزبندی شده (جدای از تقسیمات استانی). این موضوع باید ذیل سازمان جداگانه با محوریت جمع ‌آوری اطلاعات و دسته بندی منظم آنها، همچنین ارائه آمار سالانه برای تولید گندم و برآورد نیازهای صادراتی باشد. برای رسیدن به این هدف، سازمان مذکور باید به صورت پویا از طریق کار گروه ‌های تخصصی، مسائل و مشکلات مختلف کشاورزی گندم را شناسایی کرده و به سرعت راهکارهای عملی برای حل آنها را ارائه دهد. از طرف دیگر سهمیه‌ بندی کشت گندم بایستی به گونه ‌ای باشد که نوعی همپوشانی بین مناطق مختلف را برقرار کند.

3. مشخص کردن مقاصد صادراتی گندم و تعیین چارچوب‌ های مشخص در این زمینه که هم توسط بخش خصوصی و هم حمایت نهادهای تخصصی بخش دولتی بایستی صورت بگیرد. در واقع بایستی جذب بازارهای خارجی با مزیت رقابتی محصول صورت بگیرد.


منبع:

https://csr.ir/



روسیهاقتصادکشاورزیگندمسیاست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید