حق
در زبان حقوقی حق به سلطه و اختیاری تعبیر می شود که در یک جامعه معین برای یک انسان در برابر انسان دیگر یا برای یک انسان در برابر اشیاء به رسمیت شناخته می شود مثلا حق مالکیت یک شخص یر یک ملک ولی اعمال این حق نباید به گونه ای باشد که موجب متضرر شدن شخص دیگری شود به گونه ای که در قانون اساسی قانون گذارمی گوید هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد .
حق شفعه در زبان بسیار ساده باید گفت حقی است که زمانی 2 شخص در یک مال غیرمنقول مانند ملک با هم شریک می باشند و دیگری سهم خود را می فروشد و بر اساس این انتقال شریک دیگری مستحق حقی خواهد شد که به حق شفعه نام گذاری شده است.
بر اساس قانون مدنی راجعبه حق شفعه “اگر یک مال غیرمنقول و قابل تقسیمی متعلق به دو نفر باشد و یکی از شرکا سهم خود را به شخص دیگری بفروشد، شریک دیگر میتواند با پرداخت مبلغ سهم فروخته شده به خریدار، سهم را باز پس بگیرد و مالک آن شود. به این حق ایجاد شده برای شریک، حق شفعه میگویند و شریکی که از این حق استفاده میکند شفیع نام دارد”
.. غیر منقول بودن مال
بر اساس ماده ۸۰۸ قانون مدنی شریک زمانی این حق را دارد دارد که مال غیرمنقول ذاتی باشد.
به عبارت دیگر باید مانند زمین، ذاتا غیر منقول باشد و نباید از طریق عمل انسان و با دخالت بشر غیرمنقول شده باشد. به همین دلیل اگر یک درخت یا یک ملک و بنا بدون زمین آن فروخته شود چون غیرمنقول ذاتی نیست برای شریک شفعه ایجاد نمیشود.
حق شفعه تا زمانی وجود دارد که مال مشاع و شراکتی باشد.
بنابراین اگر مال غیرمنقول میان شرکا تقسیم شود و شراکت آنها از بین برود دیگر وجود ندارد و هر کسی میتواند مال خود را به شخص ثالث بفروشد بدون اینکه برای سایر شرکای سابق او ایجاد شود. با این حال بر طبق ماده ۸۱۰ قانون مدنی، اگر دو نفر با دو ملک مجزا حقوق ممر یا مجری مشترک داشته باشند، در صورتیکه یکی از مالکین ملک خود را با حق ممر و مجری به شخص ثالث بفروشد، مالک دوم حق شفعه خواهد داشت حتی اگر در اصل ملک فروخته شده شراکتی نداشته باشد. اما اگر همین ملک بدون حق ممر و مجری به شخص ثالث فروخته شود برای فردی که در ممر و مجری شراکت دارد، ایجاد نمیشود.
حق شفعه در ملک قابل تقسیم ایجاد میشود زیرا باید ملک قابلیت تقسیم داشته باشد که یکی از شرکا بتواند سهم خود را به ثالث بفروشد. در نتیجه از آنجایی که امکان انتقال به ثالث در مال غیرقابل تقسیم توسط یکی از شرکا وجود ندارد و در این اموال قابل تصور نیست.
بر اساس قانون حق شفعه زمانی ایجاد میشود که مال از طریق بیع به شخص ثالث منتقل شده باشد.
بنابراین اگر یکی از شرکا سهم خود را به طریقی به جز عقد بیع به نفر سوم منتقل کند، برای شریک او حقی ایجاد نخواهد شد. برای مثال اگر شریکی سهم خود را از طریق هبه به شخص دیگری منتقل کند، برای شریک او نیز ایجاد نمیشود.
حق شفعه در اموال غیرمنقول زمانی ایجاد میشود که دو نفر شریک مال باشند.
بنابراین اگر بیشتر از دو نفر در یک مال غیرمنقول شراکت داشته باشند و یکی از این شرکا سهم خود را به ثالث بفروشد برای سایرین حق شفعه ایجاد نمیشود.
لازم به ذکر است که اگر یکی از دو شریک سهم خود را به چند نفر بفروشد، تاثیری در حق شریک دوم ندارد.
به عبارت دیگر آنچه که مهم است تعداد شرکا است که باید دو نفر باشند و مهم نیست که سهم مذکور به چند نفر فروخته شود.
بر طبق قانون مدنی زمانی برای شریک حق شفعه ایجاد میشود که شریک دیگر تمام سهم خود را به شخص ثالث فروخته باشد.
در نتیجه اگر شریک مذکور تنها بخشی از سهم خود را به ثالث فروخته باشد برای شریک وی وجود ندارد.
حق شفعه فوریت دارد.
به عبارت دیگر شریک به محض اینکه از انتقال سهم شریک خود مطلع شد باید برای اجرای حق شفعه خود به کمک یک مشاور حقوقی اقدام کند. لازم به ذکر است که ممکن است یک شریک از انتقال سهم شریک دیگر اطلاع نداشته باشد حق شفعه او با گذر زمان از بین نمیرود اما او به محض اطلاع باید برای خرید سهم منتقل شده اقدام کند. ادعای جهل شفیع به ایجاد حق شفعه بدون ارائه دلیل از او پذیرفته میشود و اگر خریدار مدعی علم و آگاهی شفیع است، باید علم او را ثابت کند.
برای اینکه حق خریدار ضایع نشود، شریک باید حتما ثمن پرداخت شده توسط او را به وی بازگرداند.
بنابراین صرفا نمیتواند با ادعای اعسار بدون پرداخت ثمن به خریدار، سهم منتقل شده را از او پس بگیرد.