
دلم پرواز می خواهد
روزها از پی هم می گذرند
اردیبهشت از نیمه گذشته است و من هنوز بهشتم را نبوییده ام
شب ها بوی یاس رگ و پی حیاتم را حیران می کند از خوشی یی که بی تو سپری می شود
دلم هجرت می خواهد
از باغ متروکی که گیسوان بید، شاد و بی مکث می رقصند و عطر صورتی نسترن، به خواهشِ ماندن، دامن می زند؛ به التهاب آغوش گرم و گردابی تو
بادبادکی در طوفانِ یاد تو پیچیده ام، با بندهای بسیار مهار شده ام، اما
چیزی نمانده که طوفانت دوباره همه ی بندها را پاره کند
من بهشتِ اردیبهشتِ تو را می خواهم!
۱۷ اردیبهشت ۰۴