
کلمات، قرن ها و هزاره ها، سینه به سینه و دهان به دهان گشته اند؛ شاخ و برگ داده اند، رشد کرده اند، تکثیر شده اند تا رمزی بگشایند میان آدمیان... من وارث این سلسله ی رمزم... به نگاه تو که می رسم اما، میراث بر باد می دهم که برابر آن دو خورشید سوزان، کلمه را، اعتباری نیست... می سوزد و ذوب می شود هر آنچه حجاب است که کلمه، رمز میان فاصله هاست... به نگاه تو که می رسم به لذت سوختن تن می سپارم چون پروانه در شعله بال می زنم ... خاکستر می شوم ...
شنبه ۱۰ خرداد ۰۳