من تا الان دو تا از داستان هایم چاپ شده اولی داستان که نام او من یک پروانه هستم که اسم داستان من دخترک و پروانه بود در مورد پروانه ای که وقتی از پیله اش در می آید و روبه روی بیمارستانی هست که دختر بچه ای به نام پروانه در آنجا بستریست به خاطر سرطان پروانه گلی زیبا را در آن طرف شیشه میبیند و دوست دارد رو آن بنشیند و دختر آن را باز می کند ناگهان از دهان دختر مایع قرمزی بیرون می
آید و آنرا میبرند روز بعد دیگر آن گلها نبودند و در دور سر دختر حلقه شده و پروانه هم برای همیشه در کنار او می خوابد در کلاس سوم ابتدایی اگر هم باوری ندارید میتوانید در گوگل سرچ کنید. در کتاب دومم هم که زیر دستگاه چاپ هستش نام او هم هزارویک سال بعد هست و اسم داستان من سفر در زمان هست