آگوست ویلسون: سبک، مضامین و جایگاه تاریخی در تئاتر آمریکا
مقدمه
آگوست ویلسون (2005–1945) را میتوان یکی از مهمترین و اثرگذارترین نمایشنامهنویسان معاصر آمریکا دانست؛ هنرمندی که توانست با زبان تئاتر، تاریخ و تجربهی زیستهی آفریقاییـآمریکاییها را در قرن بیستم به تصویر بکشد. ویلسون نهتنها در چارچوب ادبیات نمایشی آمریکا، بلکه در ادبیات نمایشی جهان جایگاهی برجسته دارد، چراکه او با رویکردی اصیل و متکی بر میراث فرهنگی سیاهپوستان، هویتی مستقل برای تئاتر آفریقاییـآمریکایی بنا نهاد. مهمترین میراث او «چرخهی پیتسبرگ» (Pittsburgh Cycle) است؛ مجموعهای از ده نمایشنامه که هرکدام به یکی از دهههای قرن بیستم اختصاص یافته و روایتگر فراز و فرود زندگی سیاهان در بستر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آمریکا است.
اهمیت ویلسون در این است که توانست روایت تاریخ را از دیدگاهی متفاوت ـ یعنی از منظر مردمی که اغلب در حاشیهی تاریخ رسمی نادیده گرفته میشدند ـ بازنویسی کند. او در آثارش به مضامینی همچون تبعیض نژادی، عدالت اجتماعی، هویت فرهنگی، خانواده، موسیقی و میراث شفاهی پرداخته و با زبانی شاعرانه اما در عین حال واقعگرایانه، زندگی را بر صحنه زنده کرده است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا سه محور اصلی اندیشه و هنر ویلسون بررسی شود: نخست «سبک و ساختار» آثار او، سپس «ایدهها و مضامین محوری» و در نهایت «تحولات تاریخی» که زمینهساز شکلگیری و ماندگاری آثار ویلسون شد.
سبک و ساختار نمایشی
نمایشنامههای آگوست ویلسون از حیث سبک و ساختار، ترکیبی منحصربهفرد از واقعگرایی اجتماعی و شاعرانه، موسیقی بلوز و روایتگری تاریخی هستند.
۱. واقعگرایی شاعرانه
ویلسون همانند تنسی ویلیامز و آرتور میلر به واقعگرایی متعهد بود، اما واقعگرایی او صرفاً بازنمایی مکانیکی زندگی روزمره نبود. او زبانی شاعرانه به کار میبرد که سرشار از استعارهها، تکرارهای موسیقایی و نغمههای عامیانه بود. شخصیتهای او غالباً مردمی عادیاند ـ کارگران، رانندگان، موسیقیدانان، خانوادههای محروم ـ اما سخنانشان با نوعی موسیقی درونی همراه است که به نمایشها بُعدی شاعرانه و فراواقعی میدهد.
۲. زبان و دیالوگ
ویلسون بهویژه به زبان محاورهای آفریقاییـآمریکایی وفادار بود. دیالوگهای او بهگونهای نوشته شده که هم موسیقاییاند و هم ریشه در فرهنگ شفاهی سیاهان دارند. به همین دلیل منتقدان از اصطلاح «بلوز دراماتیک» (Dramatic Blues) برای توصیف زبان او استفاده کردهاند. تکرار، وقفه، سکوت و آهنگ کلمات در آثار ویلسون به همان اندازه مهماند که خود واژهها.
۳. ساختار چرخهای
مهمترین پروژهی ویلسون، «چرخهی پیتسبرگ» است. هر نمایشنامه از این چرخه نمایندهی یک دهه از قرن بیستم است:
Gem of the Ocean (1900s)
Joe Turner’s Come and Gone (1910s)
Ma Rainey’s Black Bottom (1920s)
The Piano Lesson (1930s)
Seven Guitars (1940s)
Fences (1950s)
Two Trains Running (1960s)
Jitney (1970s)
King Hedley II (1980s)
Radio Golf (1990s)
این ساختار چرخهای سبب شد آثار ویلسون در کنار یکدیگر نه صرفاً نمایشهایی جداگانه، بلکه تاریخنگاری هنری یک قرن محسوب شوند.
۴. موسیقی و تئاتر
موسیقی بهویژه «بلوز» نقشی کلیدی در ساختار آثار ویلسون دارد. او معتقد بود بلوز زبان مشترک تجربهی سیاهان است و به همین دلیل موسیقی در نمایشنامههایش نهتنها پسزمینه بلکه عنصری ساختاری است. شخصیتها با ریتم بلوز سخن میگویند، و تمهای موسیقایی اغلب ساختار درام را هدایت میکنند.
ایدهها و مضامین محوری
۱. نژاد و تبعیض
مضمون اصلی آثار ویلسون، تجربهی زیستهی سیاهپوستان آمریکاست. او تبعیض نژادی را نه به شکل مجرد، بلکه در زندگی روزمرهی مردم نشان میدهد: پدری که فرصت شغلیاش را از دست میدهد، موسیقیدانی که استعدادش در سایه تبعیض هدر میرود، یا خانوادهای که میراث فرهنگی خود را به سختی حفظ میکند. نمایش Fences بهخوبی نشان میدهد چگونه تبعیض ساختاری میتواند سرنوشت یک فرد را محدود کند.
۲. هویت و حافظه
ویلسون دغدغهی هویت فرهنگی سیاهان را داشت. او باور داشت که تاریخ رسمی آمریکا اغلب تجربهی سیاهان را نادیده گرفته یا تحریف کرده است. بنابراین آثارش تلاشی برای بازآفرینی حافظهی جمعی بود. در The Piano Lesson پیانو به نماد حافظهی خانوادگی تبدیل میشود؛ سازی که حکاکیهایش یادآور بردگی اجداد خانواده است.
۳. خانواده و جامعه
خانواده در آثار ویلسون بستر اصلی کشمکشهاست. او رابطهی والدین و فرزندان، نقش مردان و زنان و تعارض میان نسلها را با دقت به تصویر میکشد. این موضوع در Fences محوریت دارد، جایی که تضاد میان پدر و پسر بازتابی از شکاف میان نسل قدیم و جدید آفریقاییـآمریکاییهاست.
۴. عدالت اجتماعی و رؤیای آمریکایی
ویلسون همواره نسبت به شکاف میان رؤیای آمریکایی و واقعیت زندگی سیاهان آگاه بود. شخصیتهایش اغلب در تلاشاند سهمی از رفاه، آزادی و برابری بهدست آورند، اما ساختارهای اجتماعی سد راهشان میشود. در Radio Golf تضاد میان پیشرفت اقتصادی و حفظ میراث فرهنگی آشکار میشود.
۵. موسیقی و فرهنگ عامه
بلوز و جَز در آثار ویلسون صرفاً موسیقی نیستند؛ آنها بیانگر روح جمعی، مقاومت و امید سیاهاناند. شخصیتها با موسیقی گذشته را به یاد میآورند و با آن در برابر فشارهای جامعه پایداری میکنند.
تحولات تاریخی و زمینهی آثار
۱. دهههای نخست قرن بیستم
دهههای ابتدایی قرن بیستم در آمریکا، دوران مهاجرت بزرگ آفریقاییـآمریکاییها از جنوب به شمال بود. ویلسون در نمایش Joe Turner’s Come and Gone این مهاجرت را به تصویر میکشد. شخصیتها در جستجوی هویت جدیدیاند، اما هنوز بار بردگی و تبعیض را بر دوش دارند.
۲. دوران جَز و رکود بزرگ
دههی ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ با شکوفایی موسیقی جَز و بحران اقتصادی بزرگ همراه بود. در Ma Rainey’s Black Bottom، ویلسون نشان میدهد چگونه صنعت موسیقی سفیدپوستان، استعداد سیاهان را به کالایی تجاری بدل میکند. در The Piano Lesson میراث خانوادگی در برابر نیازهای اقتصادی دوران رکود قرار میگیرد.
۳. پس از جنگ جهانی دوم
دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی دورهی تغییرات اجتماعی و آغاز جنبشهای حقوق مدنی بود. در Fences، ویلسون نشان میدهد چگونه تبعیض ساختاری مانع تحقق رؤیاهای ورزشی یک سیاهپوست میشود. این نمایش برندهی جایزهی پولیتزر شد و به یکی از برجستهترین آثار نمایشی آمریکا بدل گردید.
۴. جنبش حقوق مدنی و پس از آن
دههی ۶۰ و ۷۰ با جنبشهای حقوق مدنی و سیاهپوستمداری همراه بود. نمایش Two Trains Running بازتابی از این دوران است؛ جایی که شخصیتها میان امید به تغییر و ناامیدی از تحقق عدالت سرگرداناند. Jitney نیز چالشهای اقتصادی جامعهی سیاهان در دههی ۷۰ را روایت میکند.
۵. پایان قرن بیستم
نمایشهای دهههای ۸۰ و ۹۰ (King Hedley II و Radio Golf) نشاندهندهی بحرانهای جدید سیاهپوستاناند: خشونت شهری، فقر، و در عین حال تضاد میان پیشرفت اقتصادی و از دست دادن میراث فرهنگی. ویلسون در این آثار به آیندهای میاندیشد که در آن جامعهی سیاهپوست باید میان هویت اصیل خود و سازگاری با نظام سرمایهداری انتخاب کند.
نتیجهگیری
آگوست ویلسون را باید در ردیف بزرگترین نمایشنامهنویسان تاریخ آمریکا دانست؛ هنرمندی که توانست با زبان تئاتر، تاریخ و فرهنگ سیاهان را مستند و در عین حال شاعرانه بازنمایی کند. سبک او بر تلفیق واقعگرایی و شاعرانگی، بهرهگیری از موسیقی بلوز و ساختار چرخهای استوار است. مضامین اصلی او ـ تبعیض نژادی، هویت، خانواده، عدالت اجتماعی و موسیقی ـ نهتنها تجربهی خاص سیاهپوستان را روایت میکنند، بلکه به پرسشهای عام بشری دربارهی آزادی، عدالت و معنا پاسخ میدهند.
از منظر تاریخی، چرخهی پیتسبرگ یک تاریخنگاری هنری قرن بیستم است؛ تاریخی که نه از نگاه سیاستمداران یا نخبگان، بلکه از دیدگاه مردم عادی روایت شده است. آثار ویلسون نشان میدهند که چگونه ادبیات نمایشی میتواند به ابزار مقاومت فرهنگی، بازآفرینی حافظهی جمعی و بازاندیشی هویت بدل شود.
به این ترتیب، آگوست ویلسون نهتنها در تاریخ تئاتر آمریکا جایگاهی برجسته دارد، بلکه آثار او امروز نیز الهامبخش هنرمندان، پژوهشگران و مخاطبان در سراسر جهان است؛ چراکه دغدغههای او ـ عدالت، هویت، آزادی ـ همچنان مسائل محوری انسان معاصرند.
منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر
Wilson, August. Fences. New York: Plume, 1986.
Wilson, August. The Piano Lesson. New York: Plume, 1990.
Elam, Harry J. The Past as Present in the Drama of August Wilson. University of Michigan Press, 2004.
Shannon, Sandra. The Dramatic Vision of August Wilson. Howard University Press, 1995.
Bigsby, C. W. E. Contemporary American Playwrights. Cambridge University Press, 1999.