درخت گردو درباره ی واقعهای که از آن بهعنوان نخستین مورداستفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ یاد میشود است. در این واقعه، بیش از 100 نفر کشته و حدود 8000 هزار نفر نیز مجروح شدند که تا به امروز نیز عوارض استشمام گازهای شیمیایی در ریه آنها زندگی عادیشان را مختل کرده است. پرداختن به این سوژه ایده بسیار بکری بود که محمدحسین مهدویان میتوانست بر اساس آن فیلمی تأثیرگذار بسازد. اما نتیجه کار چنان ناامیدکننده است که حتی مخاطب میتواند در میانه فیلم از دیدن آن پشیمان شود.
بزرگترین مشکل فیلم «درخت گردو» قطعاً فیلمنامه است. فیلمنامهای که در آن شخصیتها ساخته نمیشوند و تاکید فیلم بر نمایش زجر و درد قربانیان سلاح شیمیایی است. به همین دلیل است که فیلم جدید مهدویان تبدیل به شکنجه مخاطب میشود بدون آن که قصه در آن گسترش پیدا کند. «درخت گردو» قرار است حول محور شخصیت قادر باشد. پدری که تمام اعضای خانوادهاش را در بمباران شیمیایی ازدستداده و بهنوعی، زندگی برای او به پایان رسیده است. فیلم اما از این موقعیت استفاده نمیکند تا درامی خلق کند و مخاطب را مجاب کند تا با او همذاتپنداری کند. مهدویان بهجای پرورش شخصیتهای داستان، آنها را به حال خود رها کرده و در عوض با استفاده از موسیقی و تصاویر اسلوموشن، قصد داشته پیامش را به مخاطب انتقال دهد که نتیجه ناامیدکننده است.