هر موقع که صحبت از ادبیات فارسی می شود، کلامی از آرایه های ادبی هم به گوشمان می رسد. اما در ابتدا باید ببینیم که کاربرد این آرایه های زیبا چیست؟ همانطور که پیداست، این آرایه ها به کمک اشعار و متون زیبای ادبیات می شتابد و زیبایی آنرا چندین برابر می کند. در ادبیات فارسی چندین نوع آرایه ادبی وجود دارد که در این مقاله تنها می خواهیم با آرایه های لفظی آشنا شویم که همانطور که از نامشان پیدا است، مرتبط با لفظ و آوا هستند.
"واج آرایی"
احتمالا اگر در یک جمله از چندین کلمه تکراری استفاده شود، گوش و چشم بیشتر ما خسته می شود و از خواندن و گوش کردن آن، دست می کشیم. اما در "واج آرایی" قضیه کاملا برعکس است! در اینجا دیگر صحبت از کلمه نیست، حروف و واج های صامت "بی صدا" و مصوت "صدا دار"، چندین بار در یک شعر یا جمله تکرار می شوند و این تکرار به حدی زیبا است که از خواندن و شنیدن آن سیر نمی شویم.
راحت ترین مثال: *خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است*
خب در اینجا چه حروفی بیشتر تکرار شدند؟ همانطور که معلوم است، حروف "خ" و "ز". پس در این بیت، واج آرایی "خ" و "ز" داریم.
حالا یک مثال از واج آرایی مصوت یا همان حروف پر سر و صدای معروف می زنیم:
خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل بازدارد پیاده را زِ سبیل
در اینجا واج مصوت "-ِ" بیشتر به گوشمون میخوره پس در این بیت واج آرایی حرف "-ِ" رو داریم.
همانطور که از این مثال ها معلوم است، واج آرایی حروف نه تنها گوشمان را آزار نمی دهد، بلکه زیبایی و جذابیت اشعار و یا حتی بعضی جملات را چند برابر می کند. حاگ
"سجع"
سجع یک واژه عربی هست که در قدیم به معنای صدای کبوتر بوده و امروز در اصل، همان قافیه در شعر است اما زمانی که با این قافیه بندی در متن رو به رو می شویم، به آن سجع می گوییم. اما از آنجایی که سه نوع سجع داریم، باید گفت که موضوع به همین جا ختم نمی شود:
_ سجع مطرف: به بیان ساده در این نوع از سجع، یک طرف از طرف دیگر بزرگ تر است. یعنی تعداد هجاهای یک کلمه از کلمه هم قافیه اش بیشتر است. مثل: تار، ستار/ بست، شکست
_ سجع متوازن: در این نوع از سجع، تعداد هجا های هر کلمه کاملا مساوی است و فقط ممکن است یک حرف صامت یا مصوت آنها با یکدیگر متفاوت باشد. مثل: گشایش و ستایش/ کار، کام/
_ سجع متوازی: در این نوع از سجع هم تعداد هجا های کلمات همقافیه برابر است و تنها زمانی می توان آنرا تشخیص داد که اولین صامت هر دو کلمه با هم متفاوت باشد. مثل: جام، کام/ ساز، ناز/
"ترصیع"
شاید این واژه در ابتدا کمی قلبمه سلبمه به نظر برسد اما مفهوم و کاربرد آن بسیار ساده است. در اصل، زمانی که تک تک اجزای یک بیت یا یک جمله کاملا هم وزن و هم قافیه باشند و فقط حرف انتهایی کلمه به کار رفته در آنها مثل هم باشد، می گوییم آن بیت یا جمله "تصریع" دارد.
ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را
در این جمله کلمات "برون و درون"، "ننگریم و بنگریم" و "حال و قال"، کاملا هم وزن و هم قافیه هستند.
"جناس"
همانطور که از اسم این آرایه پیدا است، زمانی که کلمات نوشته شده در یک بیت یا جمله از یک جنس باشند، یعنی از نظر لفظی مثل هم باشند، می گوییم در آن، آرایه جناس به کار رفته است. جناس دو نوع دارد به نام های: جناس تام و جناس ناقص.
_ جناس تام
در این نوع از جناس، دو کلمه آخر یک عبارت یا بیت کاملا شبیه هم اند اما معنایشان با هم متفاوت است.
"خرامان بشد سوی آب روان چنان چون شده بازیابد روان"
واژه "روان" در مصرع اول به معنی "جاری شدن" و در مصرع دوم به معنی "روح و روان" است.
_ جناس ناقص
در این جناس، دو کلمه به کار رفته در یک بیت یا جمله، تفاوت جزئی با هم دارند که این تفاوت می تواند در حروف مصوت یا صامت آنها باشد.
" کُند، کَنَد" ، "دَریاب،دُریاب"، "رحمت، زحمت"، "کمند، سمند"
که در دو ترکیب آخر می توان گفت که آرایه "سجع متوازی" هم در آنها به کار رفته است.
"تخلص"
آخرین آرایه ادبی لفظی، آرایه تخلص است که زمانی به کار می رود که شاعر یا نویسنده یک اسم هنری برای خودش انتخاب کند و آن اسم را در نوشته هایش بیاورد. برای مثال نام اصلی "سعدی"، مشرف الدین و نام اصلی "حافظ"، خواجه شمس الدین یا نظامی گنجوی است که در بسیاری از اشعارشان، نام هنری یا همان "تخلص" خود را به کار برده اند.
"ملمع"
شاید در نظر اول درک این آرایه و معنای آن کمی دشوار به نظر برسد اما معنا و کاربرد آن بسیار ساده تر از واژه اش است. این کلمه در لغت به معنی قسمتی از گیاه خشک شده است اما در ادبیات، زمانی که شاعر از زبان دیگری در شعری که سروده خودش باشد استفاده کند، می گوییم آرایه ملمع را به کار برده است.
مثال: در اینجا قسمتی از شعر سعدی را می خوانیم که از این آرایه استفاده کرده است.
"به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
کتاب بالغ منی حبیبا معرضا عنی
ان افعل ما تری انی علی عهدی و میثاقی"
از آنجایی که سعدی در اینشعر از زبان دیگری که در اینجا "عربی است" استفاده نموده، می گوییم که در این شعر آرایه ملمع به کار رفته است.
"قلب یا عکس"
همانطور که از اسم این آرایه مشخص است، زمانی که جای دو کلمه با هم عوض شود، می گوییم آرایه قلب یا عکس در آن عبارت یا شعر به کار رفته است. مثالی که در پایین آمده، می تواند به طور شفاف، گویای این آرایه جالب باشد.
"می گفت گرفته حلقه در بر کامروز منم چو حلقه بر در"
در این بیت، جای "در بر" در مصراع بعدی تغییر کرده و "بر در" نوشته شده است.