fafamansouri48@gmail.com
fafamansouri48@gmail.com
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

خواستگاری

عمه ریحان ما پنچ تا دختر دارد که از نظر ظاهری همچین تعریفی نداشتند هنر یا تحصیلات آنچنانی هم نداشتند. خونه داریشون قابل قبول بود اما تو جلسه اول خواستگاری این دارایی به چشم نمیاد آنچه که زیاد به چشم میاد همین ظاهر دخترا بود . تا الان چهار تا از دخترای نه چندان جذابش را به بهترین پسرهای شهر شوهر داده است . من به شخصه باورم اینکه عمه خانم با سیاست و ترفندهای زنانه دختراشو شوهر داده همین یه دخترش که تو خونه هست تمام پسرهای اسم ورسم دار شهر برای خواستگاریش صف کشیدن. برعکس یک خاله دارم سه تا دختر داره. خاله رباب قصه ما دختراش از زیبایی وجمال ، هنر خانه داری تو فامیل لنگه ندارن . از تحصیلات نگم که زبان زده کل ایل و طایفه هستند. اما هر سه تا دختر خاله رباب در خانه پدر و مادر جا خشک کردن. وبی شوهر ور دل خاله و شوهرش تشریف دارن . زن عموی بابام که ریش سفید فامیل است تو بیشتر مراسم دخترای فامیل شرکت میکند و راه و چاه نشون مادر و دختر های فامیل میده .عمه ریحان باسیاست ما از این قاعده مستثنی نبود .و دنبال زن عمو جان بود که تو مراسم خواستگاری حتما شرکت بکند. عمه خانم وقتی از اصالت بزرگ منشی و پولدار بودن اقا داماد مطمئن می شد و قصد داشت جواب بله رو بدن تا آق دوماد نپریده ، مراسم خواستگاری را هر چه سریعتر برگزار می کرد وتا تنور داغ نون و بد جور می چسبوند.

یه روز تصمیم گرفتیم سر از کار عمه خانم در بیاوریم واز این راز سر به مهر رمز گشایی کنیم . زن عمورو به ناهار دعوت کردیم کلی به مامان، بنده خدا ضرر مالی زدیم تدارک نهار دید. دیگه باید یه جورایی از این معما سر در میاوردیم چاره ایی نداشتیم بالاخره زن عمو تشریف اوردن بعد از کلی پذیرایی تصمیم گرفتیم از اخرین خواستگاری عمه خانم سخن به میان بیاریم تا شاید یه چیزی دستگیرمان بشود حاج خانم اینطور شروع کردنند ریحان خانم دخترش را قبل از اینکه چای برای مهمان ها بیاورد به جای خلوتی می برد ونصیحتی مادرانه در گوش دخترش می گوید که همان کلید راهگشای خانواده دختر به قلب خانواده ی پسر بود.طوری که مادر پسر دوست دارد تا صبح کنار عروس آینده بماند و تبسم های مادرانه روانه عروس خوشگل بکند.

مادر عروس خانم چای سینی را دست دختر می دهد واورا روانه ی جلسه خواستگاری می کند دختر عمه سینی را دانه به دانه به میهمان ها تعارف می کند وبعد کنار مادر پسر نشست وگفت خوش آمدید ؛ شما خواهر بزرگتر اقا داماد هستید؟ ! ناگهان مادر داماد لپش گل انداخت ودختر عمه خانم را بغل کرد . و گفت نه عروس قشنگم ، نه پریزاد زیبا من مادرشان هستم ! ! !

باورم نمی شداین جمله همچین تاثیری شگفت انگیزی روی نتیجه خواستگاری داشته باشد. یعنی تاثیری که این جمله داشت کتابهای قلم چی ، گاج، در قبولی کنکور ندارد

خواستگاریپدر مادر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید