ویرگول
ورودثبت نام
fafamansouri48@gmail.com
fafamansouri48@gmail.com
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

دلخوشی

مرا اتفاقی پیر کرد که تو سرسری ازش گذشتی

ودوباره درخشش خورشید را در جانم انداخت

و غروبم را نظاره گر شدی

مرحبا به شانه های امنت

مرحبا به چشم های پر غزلت

ماییم و غم عشقت

بی خوابی و خیال آشفته ام

در خیالت محو شد دنیای من

رفتی اما در خیالم غزل و قافیه بافتم

نازنینم دنیا پر از درد است

وقتی هجوم خیالت ربوده است قرارم را.

ماییم و غم عشقت!









شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید