
ما در طبقه چهارم یک ساختمان بدون آسانسور زندگی میکنیم. بالا رفتن از پلهها همیشه برای من و همسرم سخت بود؛ مخصوصاً با درد پا و خستگی کار. مادرم چند ساله نتونسته بیاد خونمون. خواهرم هم بهخاطر بارداری اصلاً نمیتونه این پلهها رو بالا بیاد. کمکم رفتوآمدهای خانوادگیمون فقط به خاطر همین پلهها قطع شد.
اولین راهحلی که به ذهنمون رسید، آسانسور بود. اما وقتی بررسی کردیم، متوجه شدیم باید چاله آسانسور درست کنیم، بخشی از پلههای ساختمان رو خراب کنیم و روی پشتبوم هم موتورخانه بسازیم. سقف سبک بود و اصلاً تحمل چنین سازهای رو نداشت. تازه همهی اینها در کنار مجوزهای پیچیدهای بود که هر بار مانعی تازه جلوی پای ما میذاشت. نتیجه؟ بعد از کلی وقت و انرژی، قید آسانسور رو زدیم.
چند ماه گذشت. یک روز پسرم یک پست اینستاگرامی درباره «پلهپیما» نشونم داد. اول فکر کردم شبیه تبلیغاته. اما تماس گرفتم، به نمایشگاه شرکت همیار مکانیک کوشا رفتم و از نزدیک دستگاهها رو دیدم. تنها چیزی که تو ذهنم بود این بود:
«ای کاش زودتر با شما آشنا شده بودم؛ این همه وقت و انرژی از دست نمیرفت.»
امروز ما توی خونهمون پلهپیما داریم. بدون تخریب، بدون نیاز به موتورخانه یا مجوزهای عجیب. راحتی رفتوآمد دوباره به زندگیمون برگشته. و مهمتر از همه، حالا مادرم و خواهرم هم میتونن به خونمون بیان.
گاهی وقتها راهحل مسئله، درست جلوی چشممونه، اما نمیبینیمش. پلهپیما برای ما فقط یک دستگاه نیست، بلکه پلی دوباره به سمت خانوادهمونه.
اگر دوست دارید این داستان رو از زبان خود مشتری بشنوید، میتونید ویدئوی کامل رو در آپارات تماشا کنید:
مشاهده ویدئو در آپارات
شما هم تجربهای مشابه داشتید؟ به نظرتون مهمترین مانع در خرید چنین تجهیزاتیه: هزینه، اطلاعرسانی کم یا سختی تصمیمگیری؟